welcome خوش آمدی

۱۳۹۱ آبان ۱۵, دوشنبه

5 اصل براي موفقيت CRM

5 اصل براي موفقيت CRM

مخفف عبارت Customer Relationship Management است و به روش نرم افزاري اطلاق مي شود كه به سازمان كمك مي كند به شيوه اي سازمان يافته ارتباط با مشتريانش را مديريت كند. نمونه ساده اي از CRM ، يك بانك اطلاعاتي حاوي اطلاعات مربوط به مشتريان يك سازمان است كه مديريت و كاركنان فروش يا خدمات سازمان به كمك آن مي توانند نيازهاي مشتريانشان را با محصولات خود تطبيق دهند، نيازهاي خدماتي آنها را يادآور شوند و غيره.
صرف نظر از اين تعريف ساده، بايد بدانيم كه CRM راهبردي است كه به كمك فناوري به اجرا درآمده است؛ CRM تنها يك ابزار نرم افزاري نيست كه باعث شود كارتان را بهتر انجام دهيد، CRM فلسفه اي است كه سعي دارد راهبردي خلق كند كه تمام اجزاي يك سازمان را يكپارچه كرده، اطلاعات را در بين تمام كاربران به اشتراك بگذارد و مانع از تكرار بيهوده كارها شود. اين فلسفه، فضايي را در سازمان ايجاد مي كند كه در آن اطلاعات به اشتراك گذاشته شده، در زمان لازم در اختيار افرادي كه به آن نياز دارند قرار مي گيرد، يعني همه كاركنان و همه چيز به يكديگر مرتبط و متصل هستند و خروج يك نفر از سازمان باعث از هم پاشيدن هيچ چيز در سازمان نخواهد شد.
معيارهاي موفقيت CRM
عوامل موفقيت يك برنامه CRM در هر سازمان و بازاري، به واسطه قابل دسترس بودن و سطح كيفيت اطلاعات مشتريان تعيين مي شود. هر چقدر بيشتر در مورد نيازها، مشكلات، انتظارات و شكايات مشتريان بدانيد، بهتر مي توانيد يك برنامه مديريت ارتباطات پايدار بسازيد.
امروزه براي فعاليت هاي بازاريابي در هر فعاليت تجاري، نتايج قابل اندازه گيري وجود دارد. براي مثال براساس تحقيقات انجام شده،66 درصد مديران معتقدند بزرگترين نياز بازاريابي، تحليل واقعي بازگشت سرمايه (ROI) است. برخي معيارهاي مورد استفاده در سنجش موفقيت CRM عبارتند از:
- رضايت مشتري: افزايش وفاداري مشتري به سازمان را مي توان در تكرار خريد در يك دوره زماني معين و افزايش ضريب نفوذ محصول مشاهده كرد.
- منفعت مشتري: منفعت مشتري را مي توان از طريق افزايش درآمد به ازاي خريد مشتري، افزايش ارزش دوره عمر محصول و كاهش هزينه خدمات رساني سنجيد.
- سهم بازار: ميزان نفوذ در بازار را مي توان به كمك مقايسه عملكرد سازمان نسبت به ساير رقبا سنجيد.
- تحليل مالي: معيارهاي مالي كمي برنامه CRM سازمان، مانند هزينه كل مالكيت، بازگشت سرمايه، ارزش فعلي خالص، نرخ بازگشت داخلي و نسبت درآمد به سهم است.
- حاشيه درآمد و سود: ميزان افزايش سود و درآمد هر سه ماهه را نسبت به سه ماهه قبل و همچنين ميزان افزايش سود و درآمد در هر سال نسبت به سال قبل را سنجيد.
- صرفه جويي در هزينه: ميزان صرفه جويي هاي ناشي از كنترل بهتر و افزايش كارايي عملياتي و غيره را مي توان سنجيد.
از آنجا كه ممكن است اين معيارها تصوير كاملي از موفقيت برنامه CRM ارايه نكند، بايد يك راهبرد اندازه گيري جامع طراحي كنيم تا ارزيابي
مناسب تري نسبت به عملكرد CRM به دست آوريم.
فرايند و مسير تكوين CRM موفق:
مرحله اول؛ آگاهي: اگر سازمان شما به سختي مي تواند مشتريان خود را در بيرون سازمان بشناسد، در مرحله اول قرار دارد. چنين سازماني محصول گراست و داراي نظام ارزيابي و فروش خاصي است. گام بعدي براي چنين سازماني، تعريف فرايندهاي بازاريابي و فروش و تهيه يك بانك اطلاعاتي است.
مرحله دوم؛ تمركز: در اين مرحله، سازمان شناخت مشتريانش را آغاز كرده و به دنبال راههايي براي يافتن سودآورترين آنها مي گردد. سازمان سعي مي كند فرايندها و ارتباطات خوبي با مشتريان داشته باشد، اما هنوز نگرش جامعي نسبت به آنها ندارد.گام بعدي براي چنين سازماني، هماهنگ كردن فرايندها، يكپارچه سازي اطلاعات و بهبود ارتباط و همكاري بين بخش هاي مختلف سازمان است.
مرحله سوم؛ رضايتمندي: در اين مرحله سازمان رضايتمندي را اندازه گيري مي كند و سعي دارد از رقباي خود پيشي بگيرد. اين شركت ها سطح رضايتمندي را به مدل هاي جبراني درون سازماني مرتبط مي كنند. گام بعدي براي اين سازمان ها، تعريف سيستم هاي انگيزشي براي تمركز روي مشتريان و ادامه روند بهبود فرايندهاي بازاريابي و فروش است.
مرحله چهارم؛ ارزش: چنين سازماني مراقب شيوه ارزش گذاري براي يك مشتري خاص است و مي داند چرا مشتريان خريد مي كنند و مي داند چگونه براساس نياز مشتري برخورد كند تا به رضايتمندي آنها منجر شود. در اينجا نگرش جامع مشتري مدار وجود دارد، اما هنوز به طور كامل به كار گرفته نمي شود. گام بعدي، تحليل شرايط بهترين مشتري، پالايش ابزارهاي بازاريابي و فروش، فناوري ها و فرايندهاست.
مرحله پنجم؛ وفاداري: چنين شركتهايي از تمديد معاملات خود لذت مي برند و سطح تقاضاي مشتري را افزايش مي دهند، آنها مي توانند هزينه چيزهايي را كه از ديدگاه مشتري اهميت ندارد، كاهش داده و محصولات و خدمات مهم براي مشتري را با قيمت خوب بفروشند. آنها براي درك و هدايت رفتار مشتري از اطلاعات استفاده مي كنند. گام بعدي براي اين سازمانها، تحليل مستمر معيارهاي كليدي مشتري، پالايش انگيزه هاي مشتري و طراحي محصولات و خدمات منطبق بر نيازهاي هر مشتري است.
پنج اصل براي موفقيت CRM
اصل اول: CRM خريد نرم افزار نيست
همان گونه كه قبلاً نيز اشاره شد،CRM يك راهبرد است كه فناوري، آن را به عمل در آورده است. هيچ فناوري (هر چقدر هم كه پيچيده باشد)، بدون وجود يك راهبرد هدايتگر، نمي تواند موفق باشد. راهبردهاي تجاري و فناوري با كمك يكديگر باعث مي شوند برنامه هاي مشتري مدار، ثمر بخش باشد.
راهبرد CRM نمي تواند مستقل از ساير برنامه هاي راهبردي سازمان عمل كند و بايد همخوان و همسو با ساير اهداف كلان و راهبردهاي سازمان باشد. پيش از اجراي هر برنامه CRM ، ابتدا بايد نيازهاي سازمان و به دنبال آن راهبرد CRM تعريف شوند.
در اين زمينه بايد همواره در نظر داشت كه مشتريان تنها كساني هستند كه بهتر از ما سازمان را مي شناسند. اگر به درستي از آنها سئوال شود، حرف هاي زيادي در مورد كارايي و اثربخشي بازاريابي، فروش و خدمات خواهند داشت كه مي تواند اثري مستقيم بر روي شيوه اداره سازمان داشته باشد. بنابراين بهتر است سازمان و تجارت خود را براساس مفاهيمي كه مشتريان بيان مي كنند، هدايت كنيم. اگر هدف سازمان اين است كه در زمان مناسب، پيشنهادي مناسب به مشتري مناسب بدهد، بايد نيازهاي مشتري را به طور كامل درك كند.
نكته مهم ديگر در تببين راهبرد CRM ، نگرش كل نگر است. سازمان بايد نگرش جامع و كل نگر داشته باشد و اين نگرش را در عملكرد محدود خود به كار گيرد. سازمان هاي بزرگ بين المللي بايد بتوانند به كمك CRM اطلاعات خود را با مشترياني كه در محدوده جغرافيايي بزرگي پراكنده هستند، به اشتراك بگذارند. ممكن است سازمان هايي شعب متعددي در شهرهاي مختلف داشته باشند، اما همواره بايد به خاطر داشت كه مشتري در محدوده جغرافيايي محل سكونتش خريد را انجام مي دهد.
همچنين بايد به خاطر داشت كه در دنياي امروز، قدرت در حال انتقال از سازمان ها به سمت مصرف كننده نهايي است، يعني هر چقدر هم كه برنامه CRM براي سازمان مناسب باشد، اما در نهايت مصرف كننده است كه بايد كارايي و عملكرد برنامه شما را پذيرفته و از آن رضايت داشته باشد. اين نكته به اين معناست كه مصرف كننده از قدرت زيادي براي ايجاد تغيير در سازمان شما برخوردار خواهد بود.
اصل دوم: CRM بايد با اولويت هاي تجاري منطبق شود
با هر نوع تغيير در محيط خارجي سازمان ممكن است نياز به حركت و تغيير در فرايندها و راهبرد درون سازماني به وجود آيد.
سازمان براي تغيير سريع، به زيرساخت هاي فناوري نياز دارد. همان گونه كه براي يك مجموعه مبلمان، انعطاف پذيري براي تطبيق با فضاهاي مختلف يك امتياز محسوب مي شود، براي سازمان ها نيز توانايي تغيير سريع فرايندها به كمك فناوري هاي انعطاف پذير، يك امتياز رقابتي محسوب
مي شود.
يك ساختار مناسب CRM بايد امكان انتخاب ايجاد كند و براي اينكه برنامه CRM بتواند به قابليت تغيير سريع و تطبيق با ساير راهبردها و نيازهاي مشتري دست پيدا كند، بايد داراي معماري و ساختار پايه متناسب باشد.
از سوي ديگر براي اينكه سازمان بتواند انتخاب و رقابت كند، بايد انعطاف پذير باشد. خدمات به مشتري كليدي ترين عاملي است كه تفاوت بين سازمان ها را ايجاد مي كند. خدمات عالي به مشتري نيازمند يك برنامه CRM سريع و انعطاف پذير است.
اصل سوم: CRM منافع قابل اندازه گيري به وجود مي آورد
اگر سازمان توانايي لازم براي جمع آوري اطلاعات صحيح را نداشته باشد، شناسايي معيارهايي مانند نرخ بازگشت سرمايه، به هدفي متحرك تبديل خواهد شد كه دستيابي به آن چندان ساده نيست.
اگر معيارهاي كمي براي CRM تعريف نشود، امكان ارايه تحليل هاي كمي نيز وجود نخواهد داشت. پيش از اجراي برنامه CRM ، ابتدا بايد معيارهاي قابل اندازه گيري براي آن تعريف شود. براي اين كار بايد اطلاعات را به دقت بررسي كرده و در زمان طراحي سيستم، نيازهاي اطلاعاتي و فرايندهاي جمع آوري اطلاعات را تعريف كرد.
در اين زمينه بايد به اين نكته توجه داشت كه بازاريابي به كمك فناوري هاي جديد، كارايي بازاريابي را افزايش خواهد داد. اين افزايش كارايي نسبت به روش هاي سنتي بازاريابي با هزينه اي اندك انجام خواهد شد. CRM ارايه خدمات سريع تر و بهتر را تسهيل مي كند، يعني درآمد بيشتر با هزينه كمتر، ضمن اينكه با ارتقاي سطح توقع مشتريان، نياز به ارايه سريع تر خدمات نيز بيشتر احساس مي شود.
اصل چهارم: قيمت و هزينه كل مالكيت را به دقت در نظر داشته باشيد
در اغلب سازمان ها معمولاً يك دوره3 ساله را براي اجراي CRM در نظر مي گيرند و نتايج حاصل از اجراي آن نيز پس از راه اندازي قابل مشاهده خواهد بود. از سوي ديگر، بودجه همه سازمان ها محدود است و هزينه راه اندازي CRM هزينه اي نيست كه يك بار انجام شود. حدود60 درصد سرمايه گذاري مورد نياز CRM ، در سال اول انجام مي شود و با توجه به عدم مشاهده نتايج قابل اندازه گيري، اين سرمايه گذاري ريسك بزرگي به شمار مي آيد. بدين ترتيب در طول دوره اجراي CRM بايد هزينه كل مالكيت به دقت زيرنظر باشد. بدين منظور بايد چهارچوب شفافي براي اندازه گيري نتايج پروژه تعريف شود.
در اين زمينه بايد در نظر داشت كه اگر در يك سازمان بتوان برنامه CRM ويژه آن نوع سازمان را اجرا كرد، هزينه كل مالكيت كاهش خواهد يافت. يك برنامه CRM كه براي يك سازمان يا صنعت خاص طراحي شده است، حداقل75 درصد نيازهاي آن سازمان يا صنعت را برآورده مي كند.
اصل پنجم: تجارت شما منحصر به فرد است، پس معيارهاي انتخاب نيز همين گونه هستند
CRM مي تواند در هر سازماني متفاوت از سازمان هاي ديگر باشد. به طور كلي سازمان ها به كمك CRM اطلاعات، افراد و فرايندها را در
بخش هايي مانند فروش، بازاريابي و خدمات (كه با مشتري سر و كار دارند)، به يكديگر مرتبط مي كنند. اما توانايي هاي مورد نياز هر سازمان براي پشتيباني از جريان كار و اهداف تجاري، با سازمان هاي ديگر تفاوت دارد.
هر سازمان براي اندازه گيري موفقيت CRM معيارهايي را انتخاب
مي كند كه بيشترين ارتباط را با آن سازمان دارد. همچنين اولويت اين معيارها توسط هر سازمان تعيين و متناسب با نيازهاي آن انجام مي شود. بنابراين تنها الگوبرداري از معيارهاي سازمان هاي مشابه يا رقيب ممكن است سازمان را با نتايج غلط مواجه سازد.
منبع: نشريه روش، شماره96 - نوشته: فرهاد صدارت

۱۳۹۱ آبان ۱۴, یکشنبه

فرآيند نوين‌ بازاريابي‌

فرآيند نوين‌ بازاريابي‌
‌ ‌در تعاريف‌ جديد بازاريابي‌ آن‌ را زنجيره‌ خلق‌ ارزش‌ و تحويل‌ معرفي‌ كرده‌ و توالي‌ آن‌ را به‌ شكل‌ نمودار شماره‌ يك‌ رسم‌ مي‌كنند.(2) در اين‌ نگاه‌ فرآيندي‌ به‌ بازاريابي، گرچه‌ مميزي‌ بازاريابي‌ تمامي‌ فرآيند بازاريابي‌ را در برمي‌گيرد، ولي‌ بيشتر تاكيد آن‌ در سطح‌ بازاريابي‌ استراتژيك‌ است. در اين‌ فرآيند فعاليتهاي‌ بازاريابي‌ به‌ چهاردسته‌ عمده‌ تقسيم‌ مي‌شوند:
1 - تجزيه‌ و تحليل‌ فرصتهاي‌ بازاريابي: كه‌ شامل‌ تحقيقات‌ بازار، طراحي‌ سيستم‌هاي‌ اطلاعاتي‌ بازاريابي‌ و تجزيه‌ و تحليل‌ بازارهاي‌ خريداران‌ فردي‌ و شركتهاست؛
2 - طراحي‌ استراتژي‌هاي‌ بازاريابي: تهيه‌ و توسعه‌ استراتژي‌ موقعيت‌يابي، توسعه‌ محصول‌ جديد و ارايه‌ آن‌ به‌ بازار، طراحي‌ استراتژي‌هاي‌ مناسب‌ در مقابل‌ رقبا و متناسب‌ با فرصتها و چالشهاي‌ جهاني‌ در اين‌ حوزه‌ هستند.
3 - طرح‌ريزي‌ برنامه‌هاي‌ بازاريابي: اجرايي‌كردن‌ استراتژي‌هاي‌ سازمان‌ در حوزه‌ بازاريابي‌ است‌ و خود دو قسمت‌ دارد:
3-1 تصميمات‌ در مورد هزينه‌هايي‌ كه‌ بايد براي‌ رسيدن‌ به‌ اهداف‌ تعيين‌شده‌ در قسمت‌ قبلي‌ انجام‌ داد.
3-2 تصميم‌گيري‌ در مورد آميزه‌ بازاريابي.
4 - مديريت‌ فعاليتهاي‌ بازاريابي: آخرين‌ قدم‌ در فرآيند بازاريابي، سازمان‌دهي‌ منابع‌ و پياده‌سازي‌ و كنترل‌ طرح‌ بازاريابي‌ است. در فرآيند كنترل‌ بازاريابي‌ است‌ كه‌ مميزي‌ بازاريابي‌ مطرح‌ مي‌شود.
كنترل‌ بازاريابي‌
‌ ‌از آنجايي‌ كه‌ هنگام‌ پياده‌سازي‌ طرحهاي‌ بازاريابي‌ رويدادهاي‌ غيرمنتظره‌ زيادي‌ رخ‌ مي‌دهند، واحد بازاريابي‌ بايد به‌طور مستمر و پيوسته، بازاريابي‌ را كنترل‌ كند. كنترل‌ بازاريابي، فرآيند اندازه‌گيري‌ و ارزيابي‌ نتايج‌ طرحها و استراتژي‌هاي‌ بازاريابي‌ و انجام‌ اقدامات‌ اصلاحي‌ براي‌ اطمينان‌ از اين‌ است‌ كه‌ به‌ اهداف‌ درازمدت‌ بازاريابي‌ دست‌ يافته‌ايم.
clip_image001
‌ ‌ ‌مديريت‌ ابتدا اهداف‌ درازمدت‌ بازاريابي‌ را وضع‌ مي‌كند. سپس‌ عملكرد سازمان‌ را در بازار مي‌سنجد و علت‌ عدم‌ انطباق‌ بين‌ عملكرد مورد انتظار و عملكرد واقعي‌ را ارزيابي‌ مي‌كند. نهايتاً‌ مدير براي‌ طي‌ اين‌ شكاف‌ بين‌ اهداف‌ بلندمدت‌ و عملكرد واقعي‌ سازمان، اقدامات‌ اصلاحي‌ انجام‌ مي‌دهد. اين‌ كار مستلزم‌ تغيير در برنامه‌ و حتي‌ اهداف‌ كوتاه‌ مدت‌ است. كنترل‌ در سازمان‌ دو سطح‌ دارد:
O كنترل‌ عملياتي: به‌معني‌ چك‌كردن‌ عملكرد جاري‌ نسبت‌ به‌ برنامه‌ سالانه‌ و انجام‌ اقدامات‌ اصلاحي‌ در زمان‌ براي‌ افزايش‌ كارآيي‌ مورد نياز است. براي‌ اجراي‌ اين‌ نوع‌ كنترل‌ از روشهاي‌ زير مي‌توان‌ استفاده‌ كرد:
الف) طرح‌ سالانه‌ كنترل‌ - اطمينان‌ يافتن‌ از اينكه‌ شركت‌ به‌ فروش، سود و ساير اهداف‌ كوتاه‌مدت‌ جاري‌ خود دست‌ يافته‌ است.
ب‌ ) كنترل‌ سودآوري‌ - اندازه‌گيري‌ سود واقعي‌ محصول، گروههاي‌ مشتريان، كانال‌هاي‌ تجاري‌ و حجم‌ فروش.
O كنترل‌ استراتژيك: برآورد مي‌كند كه‌ آيا استراتژي‌ بازاريابي‌ شركت‌ مناسب‌ شرايط‌ بازار هست‌ يا نه. از آنجا كه‌ استراتژي‌ها طرحهاي‌ بازاريابي‌ به‌سرعت‌ منسوخ‌ مي‌شوند، هر شركتي‌ بايد به‌طور متناوب‌ موقعيت‌ خود در بازار و رهيافت‌ جامع‌ به‌ بازار خودش‌ (به‌عبارتي‌ اثربخشي‌ بازاريابي) را ارزيابي‌ كند. اصلي‌ترين‌ ابزار براي‌ كنترل‌ استراتژيك، مميزي‌ بازاريابي‌ است.

بازاریابی

بازاریابی:

بازاریابی مجموعه ای از مفاهیم ،ابزارها،عملیات،روش هاوتجارب است.

این عناصر با یکدیگر یک مجموعه دانش قابل آموزش و یادگیری را ایجاد نموده اند. با این که بازاریابی در سطح جهان کاربرد دارد،اما تجارب آن بین کشورهای متفاوت است، زیرا افراد کشورها دارای خصوصیات منحصر به فرد است.

مفهوم بازاریابی:

مفهوم قدیمی بازاریابی بر روی تولید کالامتمرکز بود و شرکت ها تلاش خود را برای تولید محصولات بهترو بیشتر متمرکز می کردند.هدف شرکتها سود آوری بیشتر و وسیله نیل به آن فروش یا ترغیب مشتریان بالغوه برای خرید کالاهای شرکت بود.

مفهوم جدید بازاریابی که از دهه 1960 موردتوجه قرار گرفت،تمرکز بازاریابیرا از محصول به سوی مشتری تغییر داد.هدف شرکت باز هم سود آوری بیشتر بود.

اصول بازاریابی :

1- ایجاد ارزش برای مشتری

2- ایجاد مزیت رقابتی

3- تمرکز

اساس آن تمرکز بر نیاز مشتریان است یعنی شما محصولات یا خدمات خاص خود را در چارچوب بازار در کنار محصولات و خدمات رقابتی دیگر به پادشاهان و مشتریان بازار عرضه کنید.

بازاریابی بر پایه آموزش استوار است:

1- درباره خود محصول

2- مزایای محصول

3- نقاط قوت محصول و نقاط ضعف محصولات گذشته

4- جزئیات و اصل محصول

وظیفه بازاریابی تبدیل خریدار به مشتری

رویکردهای بازاریابی در هر کشور به سطح تمدن مادی کشورها،فرهنگ کشورها و پذیرش تکنولوژی جدید توسط مصرف کننده بستگی دارد.

در کشورهای پیش رفته صنعتی رویکرد استفاده از اسکناس پلاستیکی و کارت اعتباری و رویکردهایی که در این زمینه وجود دارد کوششی است که بازاریابان برای پیدا کردن مشتری دارد نه خریدار.

آسيب ‌شناسي‌ مديريت‌ بازاريابي‌

آسيب‌شناسي‌ مديريت‌ بازاريابي‌

تنظيم: غلامعلي فولادي

تخصص‌ در قرون‌ جديد، ابزارها و شرايط‌ جديد پديد آورده‌ است.

وظيفه‌ بازاريابي‌ تنها افزايش‌ تقاضا براي‌ پاره‌اي‌ از كالاها و خدمات‌ نيست‌ بلكه‌ هدف‌ اصلي‌ مديريت‌ تقاضاست.

رايانه‌ و شبكه‌ جهاني‌ اينترنت‌ عادات‌ خريد مشتريان‌ را دگرگون‌ خواهندكرد.

دو نيروي‌ پرتوان‌ يعني‌ فناوري‌ و جهاني‌شدن، چشم‌انداز اقتصادي‌ امروز را مي‌سازند.

چنانچه‌ هر سازماني‌ امروز نتواند سريعتر، ارزانتر و با كيفيت‌ بالاتر از رقباي‌ جهاني‌ كالا توليد كند، از صحنه‌ بازار حذف‌ مي‌شود.

هيچ‌ سازماني‌ قادر نيست‌ تا رضايت‌ مشتريان‌ خود را فراهم‌ آورد مگر آنكه‌ ابتدا اسباب‌ رضايت‌ كاركنان‌ خود را تامين‌ كند.

در جهان‌ رقابتي‌ امروز، سازمانها براي‌ بقاي‌ خود نيازمند تحول‌ در مديريت‌ بازار هستند و قطعاً‌ اين‌ تحول‌ تصادفي‌ نيست.

سازمانهايي‌ كه‌ از وجود مديران‌ خلاق‌ بي‌بهره‌اند، خيلي‌ از فرصتها را از دست‌ خواهند داد.

يكي‌ از مشكلات‌ مهم‌ كشورهاي‌ درحال‌ توسعه، نبود بازار رقابتي‌ سالم‌ در اين‌ كشورهاست.

مقدمه‌
‌ ‌موضوع‌ پيوند ميان‌ خواسته‌(WANT) و مشتري‌(CUSTOMER) از زمان‌ خلقت‌ بشر تاكنون‌ بارها مطرح‌ شده‌ است. گروهي‌ از بزرگترين‌ و برجسته‌ترين‌ انديشه‌گران‌ بازاريابي‌ درجهان، بر نقش‌ محوري‌ آن‌ در بازاريابي‌ صحه‌ گذاشته‌اند و پاره‌اي‌ آن‌ را مردود دانسته‌اند. اين‌ تاييد يا رد، بستگي‌ به‌ پاسخ‌ پرسشهايي‌ دارد ازجمله‌ اينكه‌ آيا مشتري‌ موجودي‌ است‌ كه‌ خواسته‌هايش‌ را مي‌شناسد؟، آيا ميان‌ نوع‌ نيازها(NEEDS) و نوع‌ مشتريان‌ تضادي‌ وجود ندارد؟، آيا خواسته‌ها را مي‌توان‌ پيش‌بيني، ايجاد و يا تعديل‌ كرد؟، بازاريابي‌ بدوي‌NEANDERTHAL) )، نوگرا(MODERN) و فرانوگرا (POST-MODERN) چه‌ روشي‌ را در مواجهه‌ با خواسته‌هاي‌ مشتريان‌ به‌ عرصه‌ آزمون‌ و خطا نهاده‌اند؟ و...
‌ ‌با سرعت‌ يافتن‌ دگرگونيها در شيوه‌هاي‌ استفاده‌ از ابزارها و فنون، منابع‌ انرژي‌ و افزايش‌ ميزان‌ سرمايه‌گذاري‌ در سده‌هاي‌ اخير، تنوعي‌ فزاينده‌ در ساختار بازارها پديدار گشته‌ و با همين‌ تنوع‌ و همچنين‌ گسترش‌ دامنه‌ انتخاب‌ «اين‌ يا آن» براي‌ مشتري، شرايطي‌ نو پديد آمده‌ است. اما سطح‌ پيشرفتهاي‌ مزبور با سطح‌ رشد خواسته‌هاي‌ مشتري‌ همراه‌ نبوده‌ است. بايد گفت‌ كه‌ با گشوده‌ شدن‌ دريچه‌هاي‌ تازه‌ به‌ روي‌ روشهاي‌ تفكر و شيوه‌هاي‌ پژوهش، ضريب‌ بالايي‌ از تخصصي‌ شدن‌ پديد آمده‌ است. تخصص‌ در قرون‌ جديد، ابزارهاي‌ جديد آفريده‌ و ابزارهاي‌ جديد شرايط‌ تازه‌اي‌ پديد آورده‌ است.
‌ ‌وظيفه‌ بازاريابي‌ تنها افزايش‌ تقاضا براي‌ پاره‌اي‌ از كالاها و خدمات‌ نيست. هدف‌ اصلي‌ بازاريابي، «مديريت‌ تقاضا» است‌ به‌عبارتي‌ مهارت‌ تنظيم‌ و اداره‌ سطح، زمان‌ و تركيب‌ عوامل‌ تقاضا است. اما جاانداختن‌ دانش‌ مديريت‌ بازاريابي‌ و ايجاد خواسته‌ براي‌ آن‌ كار آساني‌ نبوده‌ است. بسياري‌ از منتقدان‌ ترجيح‌ مي‌دادند كه‌ بازاريابي‌ همچنان‌ به‌ افزايش‌ فروش‌ كالاها تكيه‌ كند ولي‌ برداشت‌ عده‌اي‌ نيز چنين‌ بود كه‌ ايده‌هاي‌ جديد در مديريت، بازار خاص‌ خود را دارند و در اين‌ بازار، شبيه‌ ديگر بازارها تنها محصولاتي‌ جا باز مي‌كنند كه‌ «ارزش‌ كاربردي» داشته‌ باشند. (كاتلر، 1379،21-20) از سوي‌ ديگر عملاً‌ كليه‌ سازمانها با چالشهاي‌ روزافزون‌ عوامل‌ موثر متعددي‌ مانند بازار، تكنولوژي، محيط‌ قانونگذاري، محيط‌ اجتماعي، مسايل‌ جمعيت‌ شناختي‌ و رقبا مواجهند كه‌ واكنش‌ موفقيت‌آميز سازمان‌ به‌ آن‌ چالشها مستلزم‌ دگرگوني‌ لازم‌ خواهدبود. باتوجه‌ به‌ آغاز قرن‌ جديد دگرگونيهاي‌ آينده‌ بسيار بزرگتر خواهدبود. انديشمندان‌ اكنون‌ با اين‌ پرسش‌ درگيرند كه‌ آيا مفهوم‌ بنيادين‌ مديريت‌ بازاريابي‌ بايد بر «دادوستد»، «روابط» يا «شبكه‌ها» باشد؟ برداشتها از بازاريابي‌ خدمات‌ و كالاها درحال‌ دگرگوني‌ است‌ و روي‌ آوردن‌ به‌ فناوريهاي‌ نوين‌ و بازار يكپارچه‌ جهاني‌ هم، تاثيرهاي‌ ژرف‌ و ويژه‌ خود را دارند. رايانه‌ها و شبكه‌ جهاني‌ اينترنت‌ عادات‌ خريد مشتريان‌ را دگرگون‌ خواهندكرد.
‌ ‌خوب‌ كه‌ بنگريم، دو دسته‌ شركت‌ در صحنه‌ مي‌بينيم: آنهايي‌ كه‌ دگرگونيها را مي‌پذيرند و آنهايي‌ كه‌ نابود مي‌شوند. به‌عبارتي‌ دو نيروي‌ پرتوان‌ - فناوري‌ و جهاني‌ شدن‌ - چشم‌انداز اقتصادي‌ امروز را مي‌سازند. ريچاردلاو از مديران‌ شركت‌ «هيولت‌ پاكارد» مي‌گويد: اكنون‌ شتاب‌ دگرگوني‌ آنقدر زياد است‌ كه‌ توان‌ همراه‌ شدن‌ با آن، به‌ يك‌ امتياز رقابتي‌ و نقطه‌ قوت‌ تبديل‌ گرديده‌ است. توان‌ «دگرگوني‌پذيري» به‌ توان‌ «خوديادگيري» نياز دارد. پيتر سنگه‌ و ديگران، عنوان‌ «سازمانهاي‌ يادگيرنده» را به‌ كار برده‌اند. (همان‌ منبع، 28-26).
‌ ‌فيليپ‌ كاتلر معتقد است: «اينك‌ بسيار خشنودم‌ كه‌ مي‌بينم‌ گروه‌ بزرگ‌ و شايسته‌اي‌ از انديشمندان‌ به‌ مديريت‌ بازاريابي‌ رو آورده‌ و به‌ مفهومهاي‌ آن‌ ژرفا و گستردگي‌ چشمگيري‌ بخشيده‌اند» (همان‌ منبع، 21). تحول‌ موفقيت‌آميز بازاريابي‌ اصولاً‌ موضوع‌ ارتباطات‌ مطلوب‌ و موثر با مشتري‌ است‌ و براي‌ توضيح‌ تحول‌ و كسب‌ تعهد نسبت‌ به‌ آن، به‌ چيزي‌ فراتر از يك‌ برنامه‌ كارگاهي‌ نياز است. تحول‌ در مديريت‌ بازار، به‌ واژه‌ معروف‌ مديريتي‌ دهه‌ 2000 مبدل‌ خواهدگرديد. آنجا كه‌ تحول‌ در مديريت‌ بازار درصدد پركردن‌ خلأ ناشي‌ از ركود نسبي‌ علم‌ مديريت‌ بازاريابي‌ است.

دوران‌ تكامل‌ مديريت‌ بازاريابي‌
‌ ‌سالهاي‌ آغازين‌ نيمه‌ دوم‌ قرن‌ بيستم‌ ادبيات‌ حوزه‌ مديريت‌ بازاريابي‌ تنها جنبه‌ توصيفي‌ داشت. در آن‌ زمان‌ سه‌ رويكرد در جريان‌ بود.

رويكرد كالايي: كه‌ به‌ شرح‌ ويژگيها و چگونگي‌ توليد محصولات‌ گوناگون‌ و رفتار مشتريان‌ در برابر آنها مي‌پرداخت.

رويكرد سازماني: كه‌ از چگونگي‌ كاركرد سازمانهاي‌ بازاريابي، مانند عمده‌فروشان‌ و خرده‌فروشان‌ گفتگو مي‌كرد.

رويكرد وظيفه‌اي: كه‌ شرح‌ كاركرد فعاليتهاي‌ بازاريابي، همچون‌ تبليغات، نيروي‌ فروش‌ و قيمت‌گذاري‌ را به‌عهده‌ داشت. كاتلر در اين‌ زمينه‌ معتقد است: به‌ واقع‌ همه‌ فرضيه‌هاي‌ پيش‌ از سال‌ 1970 جنبه‌ سودگرايي‌ و بالابردن‌ فروش‌ به‌ قصدكسب‌درآمدبيشتر راداشتند.(همان‌ منبع،19)
‌ ‌هم‌اكنون‌ نيز بسياري‌ از شركتها به‌جاي‌ «رويكرد پاسخگويي‌ به‌ خواسته‌ها»، از «رويكرد فروش‌ محصولات» پيروي‌ مي‌كنند. جاي‌ شگفتي‌ نيست‌ اگر امروزه‌ بسياري‌ از مديران‌ عامل‌ شركتها از وضع‌ بازاريابي‌ سازمان‌ خود ناخشنودند. آنان‌ شاهد افزايش‌ هزينه‌ها و كاهش‌ بازده‌ بخش‌ بازاريابي‌ شركت‌ خود هستند. اصلي‌ترين‌ دليل‌ آن‌ عبارت‌ است‌ از پيروي‌ از اصول‌ بازاريابي‌ بدوي‌ (نئاندرتال). به‌ اين‌ مفهوم‌ كه:
O بازاريابي‌ را با فروش‌ برابر مي‌گيرند؛

O بر در اختيار گرفتن‌ مشتري‌ تاكيد دارند؛

O مي‌كوشند تا از هر دادوستد سود مناسب‌ ببرند؛

O هزينه‌ها را پايه‌ قيمت‌گذاري‌ قرار مي‌دهند؛

O براي‌ هركدام‌ از عناصر و ابزار تبليغات، جداگانه‌ برنامه‌ريزي‌ مي‌كنند؛

O در فكر فروش‌ هرچه‌ بيشتر محصولات‌ به‌ مشتري، بدون‌ توجه‌ به‌ خواسته‌هاي‌ او هستند. (همان‌ منبع، 40)
‌ ‌مقاله‌ تئودورلويت‌ با عنوان‌ «نزديك‌بيني‌ در بازاريابي»MARKETING MYOPIA) ) و پنج‌ پرسش‌ آشناي‌ پيتر دراكر - كه‌ هر شركتي‌ بايد از خود بكند - نقش‌ برجسته‌اي‌ در پيدايش‌ انديشه‌هاي‌ بازاريابي‌ نوگرا بازي‌ كردند. چند دهه‌اي‌ است‌ كه‌ بازاريابي‌ نوگرا جايگاه‌ بسيار رفيعي‌ در انديشه‌ وعمل‌ دنياي‌ تجارت‌ يافته، كه‌ از پيشگامان‌ اين‌ ديدگاه‌ پروفسور فيليپ‌ كاتلر است. نوگرايي‌ درواقع‌ پذيرش‌ اين‌ نكته‌ است‌ كه‌ مشتري‌ هم‌ ارز و هم‌تراز خواسته‌اي‌ است‌ كه‌ نياز دارد و لذا بايد تناسب‌ ميان‌ توليد، كه‌ با علم‌ تقويت‌ مي‌شود، فناوري‌ يا ديوان‌سالاري‌ و سازماندهي‌ بازار، كه‌ با قانون‌ نظام‌مند مي‌شود و ساماندهي‌ به‌ رفتار مشتري، كه‌ از اقناع، ارضا و افزايش‌ گزينه‌هاي‌ قابل‌ انتخاب‌ و ميل‌ به‌ رهايي‌ از الزامها سيراب‌ مي‌شود، وجود داشته‌ باشد. توصيه‌ پيشروان‌ بازاريابي‌ نوگرا، توجه‌ به‌ مشتري، تمركز بر مشتري‌ و حتي‌ لرزيدن‌ به‌ خاطر شدت‌ احساس‌ مسئوليت‌ نسبت‌ به‌ شعار «مشتري‌ محوري» بوده‌ است. ليكن‌ هم‌ اكنون‌ و در بامداد قرن‌ بيست‌ ويكم، براون‌ معتقد است‌ كه‌ اين‌ تب‌ همه‌گير بيش‌ از حد گسترش‌ يافته‌ است.
‌ ‌پروفسور استيفن‌ براون، ديدگاهش‌ درخصوص‌ بازاريابي‌ فرانوگرا را با انتقاد از كاتلر اين‌گونه‌ مي‌نويسد: من، همكار محترمم، فيليپ‌ كاتلر را مسبب‌ اين‌ وضعيت‌ مي‌دانم. او بيش‌ از هر فرد ديگري‌ توانسته‌ مديران‌ شركتها را قانع‌ سازد كه‌ بازاريابي‌ به‌ منزله‌ ستون‌ فقرات‌ كسب‌وكار بوده‌ و ساير وظايف‌ سازمان‌ بايد حول‌ آن‌ منسجم‌ گردند. بازاريابي، درحالي‌ كه‌ مسئوليت‌ بسيار سنگيني‌ را برعهده‌ دارد، تبديل‌ به‌ يك‌ رشته‌ تحصيلي‌ جدي‌ شده، و نحوه‌ به‌ بازي‌ گرفتن‌ مشتريان‌ را فراموش‌ كرده‌ است. (88,2001BROWN,)
‌ ‌تا شامگاه‌ قرن‌ بيستم‌ و حتي‌ امروزه، هدف‌ بازاريابان‌ اين‌ بود كه‌ محصولات‌ موردنياز مشتريان‌ را سريعاً‌ و با كارايي‌ مناسب‌ عرضه‌ كرده‌ و به‌ اين‌ ترتيب، زندگي‌ را براي‌ آنها آسوده‌ و راحت‌ سازند، به‌نحوي‌ كه‌ محصولات‌ در هر زمان‌ و مكاني‌ كه‌ مشتريان‌ خواستند و با هر قيمتي‌ كه‌ مي‌توانستند پرداخت‌ كنند، به‌ آنها عرضه‌ شود. اما در سپيده‌ دم‌ قرن‌ جديد و به‌تدريج‌ - طبق‌ اصول‌ بازاريابي‌ فرانوگرا - مشتريان‌ بايد براي‌ خريد محصول‌ موردنظرشان‌ زحمت‌ بكشند، محصولات‌ به‌طور گسترده‌ دردسترس‌ آنها قرار نمي‌گيرد، تلاشي‌ جهت‌ كسب‌ رضايتمندي‌ سريع‌ آنها صورت‌ نمي‌گيرد، زمان‌ انتظار آنها افزايش‌ مي‌يابد و در يك‌ فضاي‌ سردرگمي‌ درمورد اينكه‌ آيا بالاخره‌ محصول‌ را به‌دست‌ مي‌آورند يا خير، غرق‌ مي‌شوند. براون‌ معتقد است: اين‌ نوع‌ بازاريابي‌ درخدمت‌ تقاضا نيست، بلكه‌ تقاضا را به‌وجود مي‌آورد. (810 ,2001BAKER, )
‌ ‌‌ ‌جدول‌ يك‌ - بررسي‌ تطبيقي‌ ويژگي‌ عناصر چرخه‌ تكامل‌ مديريت‌ بازاريابي‌

تحول‌ در مديريت‌ بازاريابي‌
‌ ‌عموماً‌ در سازمانهاي‌ سنتي‌ و سلسله‌ مراتبي‌ كه‌ مديريت‌ بازاريابي‌ پيرو ديدگاه‌ «فرماندهي‌ و كنترل» است، تنها مقدار بسيار ناچيزي‌ از ظرفيت‌ بازار هدف‌ به‌كار گرفته‌ مي‌شود. امروزه‌ كسب‌وكارها در دوره‌اي‌ به‌سر مي‌برند كه‌ هر سازماني‌ نتواند سريعتر، ارزانتر و باكيفيت‌ بالاتر از رقباي‌ جهاني‌ خود به‌ توليد كالا يا خدمات‌ بپردازد، از صحنه‌ بازار حذف‌ مي‌شود. در اين‌ ميدان‌ رقابت‌ پرهياهو، تنها سازمانهايي‌ قادر به‌ ادامه‌ حيات‌ خواهندبود كه‌ از تمامي‌ ظرفيت‌ بازار هدف‌ خود بهره‌ مي‌گيرند؛ و آنان‌ كه‌ الگوهاي‌ سنتي‌ مديريت‌ بازار - كه‌ مبتني‌ بر فرماندهي‌ مديران‌ و فرمانبري‌ مشتريان‌ است‌ - را برمي‌گزيند، رفتني‌ هستند.
‌ ‌جك‌ولش، مديرعامل‌ شركت‌ جنرال‌ الكتريك، به‌ كاركنان‌ چنين‌ توصيه‌ مي‌كند: «شركتها نمي‌توانند به‌ شما تضمين‌ شغلي‌ بدهند. اين‌ كار تنها از مشتريان‌ ساخته‌ است». وي‌ تاثير كاركرد همه‌ كاركنان‌ - صرفنظر از محل‌ فعاليتشان‌ در ساختار شركت‌ - را در نگهداري‌ و خشنودي‌ مشتري‌ يادآوري‌ شده‌ و هشدار مي‌دهد: «كسي‌ كه‌ به‌ مشتريان‌ نمي‌انديشد، گويي‌ انديشه‌اي‌ ندارد». (كاتلر، 1379، 59) امروزه‌ كاركنان‌ هر سازمان‌ مشتريان‌ داخلي‌ آن‌ محسوب‌ مي‌گردند و باور بر اين‌ است‌ كه‌ هيچ‌ سازماني‌ قادر نيست‌ تا رضايت‌ مشتريان‌ خود را فراهم‌ آورد مگر آنكه‌ ابتدا اسباب‌ رضايت‌ مشتريان‌ داخلي‌ (كاركنان) خود را تامين‌ كند.
‌ ‌مديرعامل‌ شركت‌ ساوث‌ وست‌ ايرلاينز در آمريكا معتقد است: «واحد بازاريابي‌ ما واحد مشتريان‌ و و احد كارگزيني، واحد انسانهاست». (همان‌ منبع، 263) اين‌گونه‌ نيست‌ كه‌ مشتريان‌ به‌ خاطر بيش‌ از حد غيراستراتژيك‌ بودن، سزاوار داشتن‌ هيچ‌ استراتژي‌ نباشد بلكه‌ برعكس، تمام‌ شواهد حاكي‌ از آن‌ است‌ كه‌ مديران‌ ارشد امروزه‌ بيش‌ از پيش‌ بر اهميت‌ مشتريان‌ به‌عنوان‌ مهمترين‌ مسئله‌ روياروي‌ سازمانها واقف‌ مي‌شوند. تئودور لويت‌ در اين‌ زمينه‌ مي‌گويد: ارزشمندترين‌ دارائيهاي‌ شما - كاركنان، نام‌ و نشانهاي‌ معتبر و مشتريان‌ شما - در دفاتر حسابداري‌ ثبت‌ نشده‌اند. (همان‌ منبع، 289) همچنين‌ در بيانيه‌ ماموريت‌ اكثر شركتها اين‌ جمله‌ به‌ چشم‌ مي‌خورد: «باارزشترين‌ دارايي‌ ما مشتريان‌ ما هستند». ولي‌ همچنان‌ كه‌ عملاً‌ سازمانها به‌ دليل‌ پيروي‌ از اصول‌ بازاريابي‌ بدوي‌ از توجه‌ به‌ اين‌ دارايي‌ ارزشمند چشم‌ مي‌پوشند، در برنامه‌ريزي‌ كلان‌ سازمانها نيز نسبت‌ به‌ تبيين‌ استراتژي‌هاي‌ بازاريابي‌ غفلت‌ مي‌شود. دليل‌ اينكه‌ فقط‌ معدودي‌ از سازمانها نسبت‌ به‌ تدوين‌ استراتژي‌هاي‌ بازاريابي‌ اقدام‌ كرده‌اند، چيست؟ چرا شركتهايي‌ كه‌ در تدوين‌ استراتژي‌هاي‌ خود در سطوح‌ بنگاه، واحد كسب‌وكار و وظيفه، الگو و پيشتاز بوده‌اند، در تدوين‌ استراتژي‌هاي‌ مديريت‌ بازاريابي‌ خود، كند عمل‌ مي‌كنند؟ آنچه‌ كه‌ مديران‌ به‌ دنبال‌ آن‌ هستند، يافتن‌ راه‌حل‌ مشكلات‌ كار، با استفاده‌ از منابع‌ كمتر و در فاصله‌ زماني‌ كوتاه‌تر است؛ و ازطرف‌ ديگر، انتظارات‌ مشتريان‌ امروز، خدمات‌ عالي‌ و برجسته‌ و رفاه‌ بيشتر در هنگام‌ خريد است. بنابراين، اين‌ باور كه: «تحول‌ در مديريت‌ بازار» پاسخي‌ درخور به‌ اين‌ خواسته‌ها و انتظارات‌ است، دوچندان‌ تقويت‌ مي‌شود.
‌ ‌«تحول‌ در مديريت‌ بازار» كليدي‌ است‌ براي‌ بهره‌برداري‌ از تمامي‌ ظرفيت‌ بازار هدف‌ يك‌ سازمان‌ و درعين‌ حال‌ يكي‌ از پرچالش‌ترين‌ برنامه‌هايي‌ است‌ كه‌ در يك‌ سازمان‌ مي‌تواند پياده‌ شود. تحقق‌ برنامه‌ «تحول‌ در مديريت‌ بازار» مستلزم‌ داشتن‌ برنامه، تلاش‌ و شكيبايي‌ است. ‌ ‌گوهر مديريت‌ و رهبري‌ كسب‌وكار در دهه‌ 1990 ودر آستانه‌ ورود به‌ سده‌ بيست‌ويكم، رويكرد به‌ دگرگونيها و مهار آنهاست. برجسته‌ترين‌ دگرگوني‌ كه‌ نظام‌ دويست‌ و بيست‌ ساله‌ «وظيفه‌گرايي» (DUTY ORIENTED) برپايه‌ انديشه‌هاي‌ آدام‌ اسميت‌ را زير و رو كرده‌ است، روي‌ آوردن‌ به‌ «فرايندگرايي»(PROCESS ORIENTED) در سايه‌ پيدايش‌ فناوريهاي‌ نوين‌ اطلاعات، رقابت‌ فشرده‌ جهاني، افزايش‌ آگاهي‌ مشتريان‌ و فزوني‌ تنوع‌ حق‌ انتخاب‌ آنان‌ است. (گرو، 1380، 11)
‌ ‌بنابراين، تنها امتياز رقابتي‌ سازمانها در آغاز سده‌ بيست‌ويكم، برخورداري‌ از مديران‌ فرهيخته‌ و ارزشمند است، همچنين‌ چگونگي‌ تحول‌ در مديريت‌ بازار، بزرگترين‌ و دشوارترين‌ چالشي‌ است‌ كه‌ رهبران‌ و مديران‌ در اين‌ سده‌ با آن‌ روبرو هستند.
‌ ‌در جهان‌ رقابتي‌ و پرشتاب‌ امروز، سازمانها و بنگاهها براي‌ بقا و تداوم‌ حيات‌ خود نيازمند تحول‌ در مديريت‌ بازار هستند و قطعاً‌ اين‌ تحول‌ تصادفي‌ نيست، بلكه‌ ارادي‌ و برنامه‌ريزي‌ شده‌ است‌ و جنبه‌ تكاملي‌ و روبه‌ رشد دارد. هر سازمان‌ اعم‌ از دولتي‌ و خصوصي، باتوجه‌ به‌ تغييراتي‌ كه‌ در پارادايم‌ها صورت‌ مي‌گيرد نياز به‌ تغيير و تحول‌ را احساس‌ مي‌كند. البته‌ تحول‌ نياز به‌ ابزار دارد و هنگامي‌ صورت‌ مي‌گيرد كه‌ در ابعاد ساختاري‌ و نيز ابعاد رفتاري، تغييراتي‌ مثبت‌ ايجاد شود. درواقع‌ مقوله‌ تحول‌ در مديريت‌ بازار را بايد يك‌ فرايند تلقي‌ كرد كه‌ در آن‌ انسان‌ و به‌طور كلي‌ مديران‌ بازاريابي‌ به‌عنوان‌ عنصر كليدي‌ داراي‌ چهار نقش‌ عمده؛ طراحي‌ و برنامه‌ريزي‌ تحول، اجراي‌ برنامه‌ تحول، ارزيابي‌ دستاوردهاي‌ برنامه‌ تحول‌ و بالاخره‌ بهره‌مندي‌ از نتايج‌ تحول‌ است. بديهي‌ است‌ در جريان‌ اين‌ فرايند، درجه‌ و نوع‌ توانمنديهاي‌ مديران‌ بازاريابي‌ از عوامل‌ تعيين‌كننده‌ و درحقيقت‌ پيش‌نياز هر برنامه‌ تحول‌ بازاريابي‌ است‌ و اصولاً‌ اين‌ توانمنديها تابع‌ دو عامل‌ خواستن‌ و توانستن‌ است. عامل‌ خواستن‌ از طريق‌ نظامهاي‌ انگيزشي‌ و عامل‌ توانستن‌ ازطريق‌ نظامهاي‌ آموزشي، بهبود و توسعه‌ مي‌يابد.
‌ ‌باتوجه‌ به‌ سطح‌ دانش، مهارتها و آگاهيهاي‌ مديران‌ بازاريابي‌ توانمند و نقش‌ تحول‌آفرين‌ آنها، در سازمانهاي‌ امروز آنها سرمايه، و محور تحول‌ و بالندگي‌ است. واقعيت‌ اينكه‌ سازمانهايي‌ كه‌ از وجود مديران‌ خلاق، دانشگر، فرصت‌شناس‌ و تبيين‌گر مسايل‌ بي‌بهره‌ هستند، خيلي‌ از فرصتها و موقعيتها را از دست‌ خواهند داد؛ زيرا سازمانها در خلأ نيستند، بلكه‌ در محيطي‌ پرتلاطم‌ قرار دارند كه‌ شرايط‌ محيطي‌ دروني‌ و بيروني، حيات‌ سازماني‌ آنها را به‌ شدت‌ موردتهديد و تاثير قرار مي‌دهند.
‌ ‌بسياري‌ از مديران‌ درمورد تحول‌ در مديريت‌ بازار صحبت‌ مي‌كنند، اما در بيشتر موارد واقعاً‌ نمي‌دانند تحول‌ در مديريت‌ بازار چيست؟ براي‌ بسياري‌ از آن‌ها، اين‌ تحول‌ اعطاي‌ اختيارات‌ به‌ كاركنان‌ براي‌ تصميم‌گيري‌ به‌ منظور تامين‌ رضايت‌ مشتريان‌ است‌ مشروط‌ بر اينكه‌ سياستها، رويه‌ها و مقررات‌ سازمان‌ را مراعات‌ كرده‌ و از آن‌ تخطي‌ نكنند. اين‌ به‌ مفهوم‌ آن‌ است‌ كه‌ درحقيقت‌ تحول‌ در مديريت‌ بازار وجود ندارد. تحول‌ واقعي‌ آن‌ است‌ كه‌ كاركنان‌ بتوانند بر اثر آن‌ براي‌ حل‌ مشكل‌ مشتريان‌ به‌ ابتكاراتي‌ دست‌ بزنند كه‌ در چارچوب‌ مقررات‌ سازماني، پيش‌بيني‌ نشده‌است.
‌ ‌«دارايي‌ ارزشمندي‌ كه‌ براي‌ ما مزيت‌ رقابتي‌ ايجاد مي‌كند، كاركنان‌ ما هستند»، مديرعامل‌ شركت‌ كرايسلر، رابرت‌ ايتون، ضمن‌ بيان‌ اين‌ مطلب‌ به‌ مديران‌ قرن‌ بيست‌ويكم‌ گوشزد مي‌كند «فرهنگ‌ سازماني‌ شما و اينكه‌ به‌ كاركنانتان‌ انگيزش‌ دهيد و آنان‌ را توانمند سازيد و آموزش‌ دهيد، چيزي‌ است‌ كه‌ شما را از ديگران‌ متمايز ساخته‌ و سبب‌ پيشتازي‌ شما در صحنه‌ رقابت‌ مي‌شود». (آرمسترانگ، 1380، 17) مايكل‌ پورتر معتقد است‌ كه‌ «مهارتها و انگيزش‌ افراد يك‌ شركت‌ و نحوه‌ به‌كارگيري‌ آنها را مي‌توان‌ عامل‌ مهم‌ مزيت‌ رقابتي‌ آن‌ به‌ حساب‌ آورد». (همان‌ منبع، 34) يك‌ رويكرد آينده‌ساز، نقاط‌ قوت‌ منابع‌ انساني‌ سازمان‌ را به‌نحوي‌ مشخص‌ مي‌كند كه‌ براساس‌ آن‌ بتوان‌ براي‌ بازاريابي، استراتژي‌هايي‌ ايجاد كرد كه‌ چگونگي‌ استفاده‌ از اين‌ نقاط‌ قوت‌ و نحوه‌ توسعه‌ آنها را مدنظر داشته‌ باشند. آينده‌ساز(PROACTIVE) به‌ اين‌ معنا كه‌ سازمان‌ چگونه‌ مي‌تواند ارزش‌افزوده‌ منابع‌ انساني‌ خود را به‌ حداكثر برساند؟

كيفيت؛ ارزش‌ مشتري‌پسند
‌ ‌تا اوايل‌ سال‌ 1980 تقريباً‌ تمامي‌ شركتها و سازمانها بر اين‌ باور بودند كه‌ كيفيت‌ تنها در كالاي‌ نهايي‌ تجلي‌ مي‌يابد و رضايت‌ مشتري‌ فقط‌ با دريافت‌ كالا يا خدمات‌ مناسب‌ تامين‌ مي‌شود. از اين‌رو رقباي‌ ژاپني‌ و اروپايي‌ كالاهاي‌ صرفاً‌ بادوامي‌ را توليد و به‌عنوان‌ يك‌ كالاي‌ باكيفيت، به‌ بازار عرضه‌ مي‌كردند. اما به‌تدريج‌ با رشد و پيشرفت‌ فناوري‌ و ابداع‌ سيستم‌هاي‌ طراحي‌ و ساخت‌ توسط‌ رايانه، اتكا به‌ مهارت‌ انساني‌ كاهش‌ يافت‌ و موجبات‌ توليد و ارائه‌ محصولات‌ مشابه‌ براي‌ شركتهاي‌ رقيب‌ فراهم‌ آمد؛ به‌گونه‌اي‌ كه‌ تشخيص‌ و تفكيك‌ كالاهاي‌ ارائه‌ شده‌ توسط‌ شركتهاي‌ گوناگون‌ در بازار بسيار مشكل‌ بود. لذا شركتها براي‌ پيشي‌ گرفتن‌ از رقباي‌ خود ناگزير به‌ دنبال‌ مفاهيم‌ جديدي‌ بودند تا با مشخصه‌هاي‌ كيفي‌ كالاي‌ خود تلفيق‌ كرده‌ و با ايجاد تمايز ميان‌ محصولات‌ خود و ديگران، سهم‌ بازار بيشتري‌ را به‌ خود اختصاص‌ دهند.
‌ ‌به‌ زعم‌ عده‌اي‌ «كيفيت» و «دستيابي‌ به‌ استانداردها» مترادف‌ بوده‌ و كيفيت‌ را دستيابي‌ به‌ استانداردهاي‌ ازپيش‌ تعيين‌ شده‌ محسوب‌ مي‌كنند، درصورتي‌ كه‌ بايد توجه‌ داشت‌ كه‌ در استاندارد، حداقل‌ عملكرد تعيين‌ مي‌شود و ارتباطي‌ به‌ كيفيت‌ ندارد، درنتيجه‌ بايد به‌ كيفيت‌ ازجنبه‌ ارتقاي‌ مستمر كيفيت‌ برخورد كرد تا بتوان‌ به‌ خوبي‌ انتظارات‌ و خواسته‌هاي‌ مشتري‌ را برآورده‌ ساخت. اعتقاد كلي‌ مديريت‌ سده‌ بيست‌ويكم‌ بر اين‌ است‌ كه‌ بايستي‌ همواره‌ خود را با مسئله‌ كاهش‌ هزينه‌ها، به‌وسيله‌ كاهش‌ انواع‌ ضايعات‌ و افزايش‌ كيفيت‌ خدمات، درحال‌ تعادل‌ نگه‌ دارند. اما شواهد نشان‌ مي‌دهد كه‌ يكي‌ از مشكلات‌ مهم‌ كشورهاي‌ درحال‌ توسعه، نبود بازار رقابتي‌ سالم‌ و مناسب‌ در آن‌ كشورهاست. به‌گونه‌اي‌ كه‌ باعث‌ شده‌ در اكثر اين‌ كشورها، كالاهاي‌ توليد شده‌ به‌ علت‌ اشباع‌ نشدن‌ بازار و به‌ عبارتي‌ فزوني‌ تقاضا به‌ عرضه، با مانع‌ و مشكل‌ خاصي‌ روبرو نباشد و غالباً‌ كالا با هر كيفيتي‌ به‌ راحتي‌ به‌ فروش‌ برسد.
‌ ‌جوزف‌ جوران‌ كيفيت‌ را «درست‌ مناسب‌ مصرف» تعريف‌ مي‌كند. فيليپ‌ كرازبي‌ بنيانگذار راهبرد صفر نقص‌ (بدون‌ نقص) كيفيت‌ را تطابق‌ با خواسته‌ و عدم‌ كيفيت‌ را عدم‌ تطابق‌ با خواسته‌ تعريف‌ كرده‌ است. فيليپ‌ كاتلر معتقد است، كيفيت‌ كالا توانايي‌ و قابليتهاي‌ كالا در انجام‌ وظايف‌ محوله‌ را نشان‌ مي‌دهد و ويژگيهايي‌ نظير دوام، قابليت‌ اعتماد، دقت، سهولت‌ استفاده، تعميرپذيري‌ آسان‌ و ساير صفات‌ ارزشمند كالا را دربرمي‌گيرد. اندازه‌گيري‌ بعضي‌ از اين‌ صفات‌ عملاً‌ امكان‌پذير است. او بيان‌ مي‌دارد، توليدكننده‌ پيش‌ از توليد يك‌ كالا مي‌بايد يك‌ سطح‌ كيفي‌ براي‌ آن‌ انتخاب‌ كند و اين‌ سطح‌ كيفي‌ بايد بتواند از جايگاه‌ كالا(PRODUCT POSITION) در بازار هدف‌ دفاع‌ كند. جان‌ پايين‌ كيفيت‌ را تامين‌ خواسته‌ها و انتظارات‌ توافق‌ شده‌ با مشتري‌ تعريف‌ مي‌كند. ادوارد دمينگ‌ بنيانگذار مكتب‌ «مديريت‌ كيفيت‌ جامع» كيفيت‌ را به‌عنوان‌ يك‌ سيستم‌ بي‌نقص‌ توصيف‌ و تاكيد مي‌كند كه‌ جهت‌گيري‌ تلاشهاي‌ كيفيتي‌ بايد در زمينه‌ نيازهاي‌ فعلي‌ و آتي‌ مشتريان‌ باشد. شعار كيفيت‌ در شركت‌ زيمنس‌ اين‌گونه‌ بيان‌ مي‌كند: «هنگامي‌ كيفيت‌ برقرار است‌ كه‌ مشتري‌ ما دوباره‌ برمي‌گردد، نه‌ كالاهايمان».
‌ ‌درميان‌ سه‌ شاخص‌ مهم‌ مديريتي‌ يعني؛ كيفيت، هزينه‌ و بهره‌وري، تاريخچه‌ انساني‌ كيفيت‌ بسيار قديمي‌تر از ساير شاخصهاست‌ و به‌عنوان‌ تنها شاخص‌ موردتوجه‌ مشترك‌ توليدكنندگان‌ و مشتريان: كيفيت‌ مفهوم‌ بسيار انساني‌تر نسبت‌ به‌ دو شاخص‌ ديگر يعني‌ هزينه‌ و بهره‌وري‌ دارد. (357,1997KONDO,)
‌ ‌جوزف‌ جوران، معتقد است‌ در زمان‌ كمبود، نخستين‌ چيزي‌ كه‌ قرباني‌ مي‌شود كيفيت‌ است‌ و اين‌ اصل‌ در كشورهايي‌ كه‌ بازار رقابتي‌ سالم‌ ندارند. به‌ خوبي‌ مشاهده‌ مي‌شود. (685,2001(BAKER, كندو نيز معتقد است: درخواست‌ از مديران‌ ارشد سازمانها جهت‌ افزايش‌ كيفيت‌ بسيار آسان‌تر پذيرفته‌ مي‌شود درحالي‌ كه‌ هنگامي‌ از آنها تقاضاي‌ كاهش‌ هزينه‌ها و يا بهبود بهره‌وري‌ مي‌شود از آن‌ امتناع‌ مي‌كنند. (357 ,1997(KONDO, اما ازسويي‌ خوشبختانه‌ در سالهاي‌ اخير، به‌ دلايل‌ مختلفي‌ چون‌ بروز تنگناهاي‌ اقتصادي، درك‌ اين‌ واقعيت‌ ازسوي‌ سازمانها، كه‌ بهبود كيفيت‌ مي‌تواند با كاهش‌ هزينه‌ها و نه‌ افزايش‌ آن‌ همراه‌ باشد، سبب‌ شده‌ است‌ به‌ مقوله‌ كيفيت‌ اهميت‌ بيشتري‌ داده‌ شود.
‌ ‌هنوز چندسالي‌ نيست‌ كه‌ مباحث‌ جديد مديريت‌ كيفيت‌Q.M) )، مديريت‌ كيفيت‌ فراگيرT.Q.M) ) و مفاهيمي‌ چون‌ مديريت‌ توليد به‌ زمان‌J.I.T) )، گروههاي‌ كيفيت، مديريت‌ مشاركتي، فنون‌ مديريتي‌ كايزن‌5S) )، الگوبرداري‌(BENCHMARKING) و تحليل‌ خطا، مطرح‌ و به‌ سرعت‌ درحال‌ فراگيرشدن‌ است. برپايه‌ اين‌ رويدادها، استانداردهاي‌ مديريتي‌ تدوين‌ شده‌ و در كنار اين‌ استانداردها، روشهاي‌ اجرايي‌ مختلفي‌ در سطح‌ ملي‌ و جهاني‌ درحال‌ تكوين‌ است.
‌ ‌آنچه‌ كه‌ امروز در صنايع، مراكز دولتي، نظامي، آموزشي‌ و خدماتي‌ از آن‌ سخن‌ به‌ ميان‌ مي‌رود، كيفيت‌ است. آشكارشدن‌ مزيتها و قابليتهاي‌ غيرقابل‌ انكار مديريت‌ كيفيت‌ در مقابل‌ مديريت‌ كلاسيك‌ و همچنين‌ ورود مفاهيم‌ و فناوريهاي‌ جديد همراه‌ با مديريت‌ كيفيت، به‌عنوان‌ تحولي‌ عميق‌ و كارا در علم‌ مديريت، باعث‌ حركت‌ بنگاههاي‌ اقتصادي‌ به‌ سمت‌ اين‌ شيوه‌ جديد شده‌ است.
‌ ‌عده‌اي‌ معتقدند قديمي‌ترين‌ شكل‌ استفاده‌ از كيفيت‌ به‌ 3000 سال‌ قبل‌ از ميلاد، برمي‌گردد كه‌ در آن‌ زمان‌ كه‌ بابليها از واحدهاي‌ استاندارد براي‌ توزين‌ و يا اندازه‌گيري‌ كالاها به‌ صورت‌ توافقي‌ بين‌ هم‌ استفاده‌ مي‌كردند. كيفيت‌ در بابل‌ قديم‌ به‌ اندازه‌اي‌ از اهميت‌ برخوردار بود كه‌ ارتشيان‌ بابل‌ مجبور به‌ رعايت‌ اصول‌ نوشته‌ شده‌ بودند. اين‌ اصول، ضوابط‌ اجرايي‌ كارها را نشان‌ مي‌داد كه‌ به‌تدريج‌ كامل‌ مي‌گرديد. در مصر قديم‌ نيز عمق‌ رودخانه‌ نيل‌ را اندازه‌گيري‌ و تجزيه‌وتحليل‌ مي‌كردند. نتايج‌ اين‌ بررسيها در برنامه‌ريزيهاي‌ كشاورزي‌ استفاده‌ مي‌شده‌ است. همچنين‌ در مصر قوانين‌ و مقررات‌ مربوط‌ به‌ ساختمان‌سازي، معماران‌ را به‌ رعايت‌ اصولي‌ در ساخت‌ ابنيه‌ وامي‌داشته‌ است‌ و عدم‌ رعايت‌ اصول‌ يادشده‌ و يا آسيب‌ رسيدن‌ به‌ ساكنان‌ از عملكرد معمار در ساخت‌ بنا، جريمه‌هاي‌ هنگفت‌ دربرداشته‌ است. در قرون‌ وسطي‌ كالا و خدمات‌ را هنرمندان‌ توليد مي‌كردند و مستقيماً‌ به‌ مشتريان‌ مي‌فروختند. درنتيجه‌ اين‌ ارتباط‌ مستقيم، ميان‌ توليدكننده‌ و مشتري، تعهد مهمي‌ ازسوي‌ توليدكننده‌ به‌ مشتري‌ و مشتري‌ به‌ توليدكننده‌ به‌وجود آمده‌ كه‌ موجب‌ رعايت‌ كيفيت‌ در محصولات‌ توليدي‌ مي‌شده‌ است‌ و بر اثر همين‌ ارتباط، كيفيت‌ كالاها به‌طور مستمر بهبود مي‌يافته‌ كه‌ موجب‌ رضايت‌ كامل‌ مشتري‌ مي‌شده‌ است. (ماهنامه‌ تدبير، 1379، 81 و 76)
‌ ‌پرواضح‌ است‌ كه‌ كيفيت‌ جزء بسيار پراهميت‌ مدنظر مشتري‌ است. زيرا همواره‌ سعي‌ در انتخاب، خريد و يا استفاده‌ از كالاها و خدماتي‌ دارد كه‌ باتوجه‌ به‌ مطلوبيت‌ موردنظرش‌ داراي‌ كيفيت‌ مناسبي‌ باشد، درنتيجه‌ با اطمينان‌ مي‌توان‌ گفت‌ كه‌ كيفيت‌ فصل‌ مشترك‌ اصول‌ موردتوجه‌ توليدكننده‌ و مشتري‌ است. (358,1997KONDO, )
‌ ‌درمورد تاريخچه‌ سه‌ شاخص‌ اصلي‌ مديريت‌ كه‌ ذكر آن‌ رفت‌ كندو معتقد است؛ كيفيت‌ شاخصي‌ است‌ كه‌ از زمان‌ آغاز حيات‌ بشر و استفاده‌ او از ابزارها موردتوجه‌ بوده‌ است‌ و پربيراه‌ نيست‌ كه‌ قدمتي‌ در حدود يك‌ ميليون‌ سال‌ براي‌ آن‌ قايل‌ گرديد. اما هزينه‌ عموماً‌ زماني‌ مفهوم‌ پيدا كرد كه‌ نقش‌ پول‌ به‌عنوان‌ وسيله‌ معامله، جايگزين‌ دادوستد پاياپاي‌ گرديد. تاريخچه‌ هزينه‌ به‌ دليل‌ پيوند با پيدايش‌ پول، قدمتي‌ در حدود ده‌ هزار سال‌ دارد. مفهوم‌ بهره‌وري‌ همزمان‌ با انقلاب‌ صنعتي‌ و به‌ دليل‌ آغاز توليد انبوه‌ (MASS PRODUCTION) كالاها در آن‌ دوران، قدمتي‌ در حدود دويست‌ سال‌ دارد. (همان‌ منبع، 358-357)
‌ ‌زماني‌ كه‌ مشتريان‌ درهنگام‌ خريد براي‌ انتخاب‌ كالاي‌ موردنظرشان‌ با كالاهاي‌ داراي‌ كيفيت‌ مشابه‌ مواجه‌ مي‌شوند، معمولاً‌ كالاي‌ با قيمت‌ ارزان‌تر را انتخاب‌ مي‌كنند، و توليدكنندگان‌ بايد روي‌ اين‌ مسئله‌ با دقت‌ عمل‌ كرده‌ و به‌ ياد داشته‌ باشند كه‌ هزينه‌ و قيمت‌ از دو جنس‌ متفاوت‌ هستند. اين‌ دو نه‌ فقط‌ ازنظر اندازه‌ و مقدار بلكه‌ از نظر ويژگيها نيز با هم‌ متفاوت‌ هستند: هزينه‌ صرفاً‌ توسط‌ عرضه‌كنندگان‌ مواداوليه‌ محصول‌ تعيين‌ مي‌شود، قيمت‌ نيز تحت‌ تاثير عوامل‌ خارجي‌ مثل‌ سليقه‌هاي‌ مشتري‌ و تقاضا، وضعيت‌ بازار، و امثال‌ آنها قرار دارد.
‌ ‌چه‌ تعدادي‌ از مشتريان‌ در هنگام‌ خريد كالاهاي‌ موردنيازشان‌ از توليدكنندگان، به‌ ميزان‌ بهره‌وري‌ آنها اتكا مي‌كنند؟ قطعاً‌ تعداد زيادي‌ نيستند، بلكه‌ مشتريان‌ در هنگام‌ خريد كالاها - خصوصاً‌ كالاهاي‌ با درگيري‌ زياد- (HIGH INVOLVEMENT GOODS) به‌ خدمات‌ پس‌ از فروشي‌ كه‌ توليدكنندگان‌ ارائه‌ مي‌كنند توجه‌ دارند. (همان‌ منبع، 358)
‌ ‌جدول‌ دو اصول‌ موردتوجه‌ توليدكنندگان‌ و مشتريان‌ را مقايسه‌ مي‌كند. همان‌طور كه‌ در جدول‌ مشخص‌ است، به‌ رغم‌ اينكه‌ وجه‌ مشترك‌ آنها، كيفيت‌ است‌ آنها از دو ديدگاه‌ متفاوت‌ با كيفيت‌ برخورد مي‌كنند، اما به‌ هر شكل، كيفيت‌ تنها عاملي‌ است‌ كه‌ بين‌ هر دو گروه‌ مشترك‌ است.

يادداشت: توليدكنندگان‌ و مشتريان‌ از دو ديدگاه‌ متفاوت‌ با كيفيت‌ برخورد مي‌كنند.

منبع: (358,1997KONDO, )

چالشهاي‌ پيش‌روي‌ مديريت‌ بازاريابي‌
‌ ‌از آنجايي‌ كه‌ شتاب‌ رخدادها و دگرگونيها روبه‌ افزايش‌ است، شركتها براي‌ ادامه‌ پيروزمندانه‌ راه، ديگر نمي‌توانند بر تجربه‌ها و يافته‌هاي‌ پيشين‌ بازاريابي‌ خود تكيه‌ كنند. امروزه‌ ويژگي‌ بازارهاي‌ هدف‌ عبارتند از اينكه:

O مشتريان‌ روز به‌ روز پيچيده‌تر و به‌ قيمت‌ حساس‌تر مي‌شوند؛

O وقت‌ كم‌ دارند و خواهان‌ رفاه‌ بيشتر درهنگام‌ خريد هستند؛

O انتظار خدمات‌ عالي‌ و برجسته‌ دارند؛

O موجب‌ كاهش‌ وفاداري‌ تامين‌كنندگان‌ شده‌اند.
‌ ‌همان‌طور كه‌ در جدول‌ 3 آمده‌ است، به‌طوركلي‌ آسيب‌شناسي‌ مديريت‌ بازار در دنياي‌ معاصر عبارت‌ است‌ از چگونگي‌ تحول‌ در مديريت‌ بازار و انتقال‌ از، محصول‌ محوري‌ به‌ مشتري‌ و بازار محوري‌ و سپس‌ تبديل‌ به‌ شركتي‌ بازارسازشدن‌ است. به‌عبارتي‌ حركت‌ لايه‌هاي‌ بازاريابي، از فروش‌ به‌ بازاريابي‌ واكنشي‌(RESPONSIVE MARKETING) و سپس‌ حركت‌ از بازاريابي‌ واكنشي‌ به‌ بازاريابي‌ پيش‌نگر(ANTICIPATIVE MARKETING) و بازاريابي‌الگوسازNEED-SHAPING ) MARKETING)، چالش‌ عمده‌ پيش‌روي‌ مديريت‌ بازار است.

‌در اوايل‌ دهه‌ 1960، پروفسور نيل‌ بوردن‌(NIEL BORDEN) از دانشكده‌ بازرگاني‌ هاروارد، گروهي‌ از فعاليتهاي‌ هر شركت‌ را شناسايي‌ كرد كه‌ بر خريدار محصولات‌ تاثيرگذار هستند. او اين‌ عوامل‌ موثر را آميخته‌ بازاريابي‌(MARKETING MIX) ناميد و معتقد بود: شركتها بايد در تركيب‌ مناسب‌ عوامل‌ موثر در بازاريابي‌ مفهوم‌ صرفه‌جويي‌ در هزينه‌ها و حداكثر سودآوري‌ را درنظر داشته‌ باشند. پروفسور جروم‌ مك‌ كارتي‌ بعداز او، يك‌ آميخته‌ مركب‌ از چهار عامل‌ عمده‌ «محصول، قيمت، توزيع، تبليغ» را پيشنهاد كرد.
‌ ‌به‌طوركلي‌ مي‌توان‌ گفت‌ كه‌ همه‌ فعاليتهاي‌ مديريت‌ بازاريابي‌ را مي‌توان‌ تحت‌ چهار عنوان‌ و عامل‌ اصلي‌ يادشده‌ رده‌بندي‌ كرد، اما فيليپ‌ كاتلر معتقد است: من‌ خود احساس‌ مي‌كنم‌ نياز به‌ افزودن‌ دو عامل‌(P) ديگر به‌ آميخته‌ بازاريابي‌ وجود دارد كه‌ مي‌توان‌ به‌ آنها سياست‌(POLITICS) و باور همگاني‌(PUBLIC OPINION) عنوان‌ داد. (كاتلر، 1379، 177)
‌ ‌چارچوب‌ آميخته‌ بازاريابي، خواهان‌ تصميم‌گيري‌ مديريت‌ بازار درخصوص‌ ويژگيهاي‌ محصول، قيمت‌گذاري، گزينش‌ روش‌ و كانالهاي‌ توزيع، و تبليغ‌ محصولات‌ به‌ نحو مطلوب‌ است. برخي‌ از منتقدان‌ عقيده‌ دارند كه‌ آميخته‌ چهار عاملي‌ بازار پاره‌اي‌ از فعاليتهاي‌ مهم‌ را ازنظر دور داشته‌ است. اما فيليپ‌ كاتلر معتقد است: «اينكه‌ تعداد عوامل‌ آميخته‌ بازاريابي‌ چهار، شش‌ يا ده‌ عامل‌ انگاشته‌ شود، چندان‌ مهم‌ نيست. نكته‌ مهم‌ وجود چارچوبي‌ است‌ كه‌ بازاريابي‌ بتواند فعاليتها و استراتژي‌ خود را حول‌ آن‌ سامان‌ دهد. همانگونه‌ كه‌ اقتصاددانان‌ تنها دوعامل‌ «عرضه» و «تقاضا» را پايه‌ مي‌گيرند. آميخته‌ بازاريابي‌ همچون‌ جعبه‌اي‌ است‌ كه‌ ما ابزار كار را در آن‌ جا مي‌دهيم‌ و پيداكردن‌ آنها را آسانتر مي‌كنيم». (همان‌ منبع، 178) ولي‌ انتقادي‌ كه‌ كاتلر وارد مي‌كند بسيار باارزش‌ تلقي‌ مي‌شود او معتقد است‌ مديريت‌ بازار و بازاريابان‌ بهتر است‌ كه‌ ابتدا به‌ ديدگاههاي‌ مشتريان‌(4C) بينديشند و سپس‌ ديدگاه‌ خود(4P) را تنظيم‌ كنند. به‌نظر او توضيح‌ چهار عامل‌(4P) تنها از ديدگاه‌ فروشندگان‌ محصول‌ است. شايد ديدگاه‌ خريداران‌ درمورد آنچه‌ به‌ ايشان‌ عرضه‌ و پيشنهاد مي‌شود، متفاوت‌ از ديدگاه‌ عرضه‌كنندگان‌ باشد. بنابراين، بهتر است‌ كه‌ عناوين‌ را با رويكرد به‌ خواست‌ و نظر مشتريان‌ تنظيم‌ كنيم‌ و به‌ جاي‌(4P) از4C) ) استفاده‌ كنيم‌ كه‌ شامل: ارزش‌ مشتري‌پسند، هزينه‌ مشتري، سهولت‌ و راحتي، و ارتباطات‌ باشند.
‌ ‌استيفن‌ براون‌ معتقد است‌ بازاريابي‌ فرانوگرا (پسامدرن) به‌ دوران‌ قديم‌ بازاريابي‌ توجه‌ دارد كه‌ در آن‌ بازاريابان‌ شيطنت‌ كرده‌ و به‌ شوخيهايشان‌ افتخار مي‌كردند. آميخته‌ اين‌ نوع‌ بازاريابي‌ عبارت‌ است‌ از ايجاد اضطراب، ايجاد سردرگمي، پيچيده‌ جلوه‌ دادن‌ و شايد گفتن‌ به‌ مشتري. (88 ,2001BROWN, )
‌ ‌جدول‌ 4 به‌طور اجمالي‌ بررسي‌ تطبيقي‌ عناصر آميخته‌ بازاريابي‌ در دوران‌ تكامل‌ مديريت‌ بازار، را نشان‌ مي‌دهد.

چالش‌ عمده‌ مديريت‌ بازاريابي‌
‌ ‌در ايران‌ به‌ دليل‌ تشديد رقابت‌ تدريجي‌ در بعضي‌ صنايع‌ و همچنين‌ افزايش‌ گزينه‌هاي‌ قابل‌ انتخاب‌ براي‌ مشتري، نحوه‌ انتقال‌ از بازاريابي‌ بدوي‌ (نئاندرتال) به‌ بازاريابي‌ نوگرا (مدرن) و چگونگي‌ تحول‌ در مديريت‌ بازار در اين‌ دو حوزه، چالش‌ اساسي‌ است.
‌ ‌بازاريابان‌ ديروز تنها در انديشه‌يافتن‌ مشتري‌ بودند. گروه‌ فروش‌ درپي‌ شكار مشتريان‌ تازه‌ بود و رشد دادن‌ مشتري‌ مفهومي‌ نداشت. دستيابي‌ به‌ هر مشتري‌ تازه، نشان‌ پيروزي‌ به‌حساب‌ مي‌آمد. با مشتريان‌ موجود هم‌ بدون‌ هيچ‌ ذوق‌ و دلبستگي‌ ويژه‌اي‌ رفتار مي‌شد. اكنون‌ وضع‌ دگرگون‌ شده‌ است. نگهداري‌ و رشد دادن‌ مشتريان‌ هدف‌ نخست‌ است. شركتها براي‌ به‌دست‌ آوردن‌ هر مشتري، هزينه‌ سنگيني‌ را پذيرفته‌اند و رقيبان‌ نيز پيوسته‌ درپي‌ ربودن‌ آنان‌ هستند. از دست‌ دادن‌ يك‌ مشتري‌ برابر با از دست‌ دادن‌ فروش‌ نوبت‌ آينده‌ آنها نيست. هر مشتري‌ را كه‌ از دست‌ بدهند، براي‌ خريد تمام‌ عمر وي‌ زيان‌ خواهند كرد.
‌ ‌يكي‌ از شعارهاي‌ تكراري‌ امروز اين‌ است‌ كه‌ شركتها بايد پيوسته‌ محصولاتي‌ بالاتر از انتظار مشتريان‌ به‌ بازار عرضه‌ كنند. رسيدن‌ به‌ خواست‌ مشتري، او را «خشنود» مي‌كند ولي‌ گذشتن‌ از آن، مايه‌ «دلشادي» مشتري‌ مي‌گردد. مشترياني‌ كه‌ از يك‌ تامين‌كننده‌ «دلشاد» شوند، بيشتر به‌ او وفادار مي‌مانند.
‌ ‌در جدول‌ شماره‌ 5 ويژگيهايي‌ را كه‌ شركتها در گذشته‌ داشته‌اند با آنچه‌ امروز دارند و به‌ كار مي‌برند، موردمقايسه‌ قرار گرفته‌اند. همه‌ ويژگيها حاكي‌ است‌ كه‌ شركتها در راه‌ تحول‌ بازاريابي‌ و عملكرد خود در بازار ايران، با چالشهاي‌ سنگيني‌ روبرو هستند.

مشخص‌ است‌ شركتها در راه‌ تحول‌ در مديريت‌ بازار و دوران‌ گذر از مديريت‌ بازاريابي‌ بدوي‌ (نئاندرتال) به‌ بازاريابي‌ نوگرا (مدرن)، با چالشهاي‌ سنگيني‌ روبرو هستند. باتوجه‌ به‌ وضعيت‌ اقتصادي‌ جامعه‌ امروز ايران، آسيب‌شناسي‌ مديريت‌ بازاريابي‌ در اين‌ شرايط‌ عبارتست‌ از: چگونگي‌ و نحوه‌ گذار از مديريت‌ بازار براساس‌ اصول‌ بازاريابي‌ بدوي‌ (نئاندرتال) به‌ مديريت‌ بازار براساس‌ اصول‌ بازاريابي‌ نوگرا (مدرن .(

گفت وگو با مدیرعامل گوگل : صحبت با استیو افتخار بزرگی بود

گفت وگو با مدیرعامل گوگل : صحبت با استیو افتخار بزرگی بود

حدود یک سال از زمانی که «لری پیج» سکان مدیرعاملی غول موتور جست‌وجوی اینترنتی دنیا را به عهده گرفته است، می‌گذرد. او جانشین «اریک اشمیت» حرفه‌ای و با تجربه شد و به این دلیل چشم‌های زیادی روش کار و برنامه‌های او را دنبال می‌کنند. به این ترتیب مجلهBloomberg Businessweek هفته گذشته مصاحبه‌ای با لری پیج انجام داده است و در آن درباره اولین سال مدیر عاملی‌اش در گوگل، برنامه‌هایش برای آینده و روابط این شرکت با شرکت‌‌های رقیب صحبت کرده است. این مصاحبه را در ادامه می‌خوانید:

وقتی شما به عنوان مدیرعامل گوگل کار خودتان را شروع کردید یکي از اهدافتان پاسخگویی شفاف و تصمیم‌گیری درباره بخش‌هایی مانند آندروید بود. شما چطور این کارها را کردید؟

فکر می‌کنم این کارها را واقعا عالی انجام داده‌ایم. تصمیم‌هایی هست که ما سال‌های بسیار بسیار دور درباره آندروید، کروم و یوتیوب گرفته‌ایم. این تصمیم‌های بلند مدت بسیار موفق بوده‌اند. یکی از تصمیمات بلند مدت ما که اخیرا به نتیجه رسید گوگل پلاس است. هنوز یک سال از اجرای این پروژه نمی‌گذرد؛ اما همه چیز بسیار بهتر از چیزی که انتظار داشتم پیش می‌رود. کاربران نگرانی‌های مختلفی دارند و ما آنها را شناسایی می‌کنیم.
ما شروع خوبی داشتیم. خود من تا حالا بیش از دو میلیون نفر دنبال کننده (Follower) در گوگل پلاس دارم. من از روند رشد گوگل پلاس خیلی راضی هستم. نمی‌گویم گوگل پلاس در آینده بزرگ‌تر از شبکه‌های اجتماعی دیگر می‌شود؛ این منطقی نیست، اما به نظر من روند رشد گوگل پلاس بسیار سریع‌‌تر از سرویس‌های مشابه دیگر است و من از این موضوع خیلی خوشحالم.

ما در برهه جالبی در دنیای تکنولوژی قرار داریم که در آن تقریبا هیچ کدام از شرکت‌های بزرگ مانند Apple، Facebook و Amazon.com با یکدیگر کار نمی‌کنند. چرا اینطور است؟

شرکت‌های بزرگ همیشه به یکدیگر نیاز دارند و در مواردی که تشخیص بدهند، با هم همکاری می‌کنند. نمی‌دانم چرا شرایط اینطوری شده است؛ اما من معتقدم که یک تغییر بسیار بزرگ و عجیبی در دنیای تکنولوژی دارد اتفاق می‌افتد. ما واقعا دوست داریم با شرکت‌های بزرگ کار کنیم و مدت‌ها با شرکت AOL همکاری نزدیکی داشتیم که نتیجه آن ترکیب دو سرویس Google Talk و AOL Instant Messaging شد. این کار به دنبال تلاش‌های فنی و تکنیکی بسیار سخت و زیادی اتفاق افتاد و کاربران استفاده‌های مختلفی از آن بردند؛ اما من مطمئن نیستم که این تلاش‌ها ارزشش را داشت. به طور کلی تجربه‌ام در این موارد می‌گوید که این همکاری‌ها معمولا کمی مشکل هستند.


گوگل زمانی یک موتور جست‌وجوی بی چون و چرا بود. اما گوگل امروز چیست؟

منظور شما از یک شرکت جست‌وجوگر اینترنتی چیست؟ من فکر می‌کنم چه در آن زمان و چه حالا روح شرکت ما در اساس یکی بوده است. ما این روزها سعی داریم از انواع مختلف کاربردهای تکنولوژی بهره ببریم تا به مردم کمک کنیم زندگی بهتری را تجربه کنند و در نهایت جامعه بهتری داشته باشیم. کاملا مشخص است که ماموریت ما سازماندهی اطلاعات جهانی و فراهم آوردن امکان دسترسی به آنها به صورت مفید و کارآمد است. در این روند گاهی حس می‌کنم ما تعدادی از افرادی را که باید پوشش می‌دادیم، هنوز پوشش نداده‌ایم و به زبان ساده‌تر هنوز راه زیادی در پیش داریم.

در ته دل‌تان فکر می‌کنید تبدیل شدن به یک شبکه اجتماعی واقعا ارزش دارد؟

بله، قطعا. یکی از چیزهایی که واقعا من را خوشحال می‌کند این است که در شبکه اجتماعی گوگل برای شما می‌توانید یک شخصی را جست‌وجو کنید. این یعنی ارتباط افراد در شبکه مجازی و این برای هم اهمیت زیادی دارد.

پرونده معامله Motorola هنوز بسته نشده است، اما می‌توانید کمی بیشتر درباره برنامه‌های آینده‌تان درباره این شرکت بگویید؟

واقعا برایم سخت است که چیزی بیشتر از آنچه قبلا در این مورد گفته‌ام، بگویم. ما فقط به خاطر فرصتی که پیش آمده است، بسیار هیجان زده‌ایم. چیزی که ما می‌بینیم آن است که این دستگاه‌های دیجیتال جالب را در جیب شما بگذاریم. هر وقت من یک دستگاه‌ دیجیتال جدید می‌گیرم، مثل کودکی می‌شوم که هدیه کریسمسش را گرفته باشد. فکر می‌کنم استفاده از این موبایل‌های جدید مانند تجربه‌ای است که برای اولین بار در استفاده از اینترنت یا کامپیوتر داشته‌اید.

چطور امتیازهای ثبت اختراع را با معامله Motorola هماهنگ می‌کنید؟

ما خودمان به عنوان گوگل در حال حاضر تعداد واقعا زیادی حق ثبت اختراع داریم. ما هرگز از آنها در برابر هیچ کسی استفاده نکرده‌ایم. برای مثال ما تعداد زیادی حق ثبت اختراع در زمینه جست‌وجو داریم. ما به هر صورت بدون متهم کردن افراد دیگر درباره دارایی‌های معنوی هم موفق بوده‌ایم. برای ما برخلاف بسیاری از شرکت‌های بزرگ دیگر موضوع کلی در این صنعت جنجالی بودن نیست. دعواهای حقوقی واقعا اتفاق خوبی نیست. این دعواها پول زیادی را به جیب وکلا می‌ریزد به جای آنکه یک محصول جدید برای کاربران تولید شود. من فکر می‌کنم این شرکت‌ها درست زمانی گرفتار این درگیری‌ها می‌شوند که به پایان چرخه زندگی‌شان رسیده‌اند یا اعتماد لازم به توانایی‌هایشان برای رقابت طبیعی با دیگران را از دست داده‌اند.

تبلت آندرویدی هست که شما از آن خوشتان بیاید؟

من واقعا از کار با تبلت لذت می‌برم. مدتی از تبلت Motorola Xoom استفاده می‌کردم و آن را هم دوست داشتم. به نظرم همه این تبلت‌ها خوب هستند، اما در آینده عملکرد بهتری خواهند داشت. به عقیده من ما در مراحل اولیه این اتفاق بزرگ هستیم.

مدتی پیش خبری منتشر شد مبنی بر اینکه گوگل احتمالا تبلتی را با برند خودش به صورت مستقیم و آنلاین به مشتریان می‌فروشد. آیا این درست است؟

من واقعا نمی‌توانم درباره شایعات نظری بدهم.

آیا شما از اینکه گوگل جایگاه تجاری و نوآوری را که در دهه اول کارش داشت کمی از دست داده است، نگران نیستید؟

نه. من اصلا از این بابت نگرانی ندارم. شما می‌دانید که ما نسبت به ده سال گذشته شرکت بسیار بزرگ‌تری شده‌ایم. بنابراین کارهای بیشتری برای انجام دادن داریم. تقریبا تمام کارهای موفقی که انجام داده‌ایم نتیجه تلاش‌هایمان در سال‌های گذشته بوده است. حتی قبل از آنکه شرکت را تاسیس کنیم، روی ایده‌هایمان در استنفورد کار می‌کردیم. موفقیت‌های ما تنها یک خواب و رویا نبوده و ما زمان زیادی برای رسیدن به آنها صرف کرده‌ایم. من از اینکه مانند گذشته جاه طلب و جویای نام نیستیم و ممکن است کارهایی بکنیم که واقعا برای مردم اهمیت نداشته باشد، نگران نیستم. این چیزی نیست که بابت آن نگران باشم. من فکر می‌کنم که ما این روزها بسیار متمرکز و دقیق‌تر عمل می‌کنیم.

شما این روزها از چه کسی راهنمایی می‌گیرید؟ واضح است که اریک اشمیت و سرگی برین به شما مشورت می‌دهند، اما آیا شخص دیگری در خارج از شرکت هم این نقش را برای شما ایفا می‌کند؟ من از همکارانم شنیده‌ام که شما گاهی با «مایک بلومبرگ» هم صحبت و مشورت می‌کنید.

بله. من واقعا از اشمیت کمک می‌گیرم و سعی می‌کنم راهنمایی‌هایش را به‌کار بگیرم.
صحبت‌های شهردار بلومبرگ در شورای شهر هم همیشه برای من الهام بخش بوده‌اند.

همراه با هفت نفر قائم مقام‌های اصلی‌تان؟

بله. همانطور که شرکت‌ها بزرگ می‌شوند، لازم است یک تیم مدیریتی حرفه‌ای با یکدیگر مشورت کنند تا آنها هم گروه‌های کاری زیر مجموعه‌شان را هدایت کنند. یکی از دیدگاه‌هایی که از شهردار بلومبرگ آموخته‌ام این است که جمله: «این زمان از روز می‌خواهیم با هم باشیم. در این زمان از روز شما بروید با تیم خودتان باشید.» بسیار تاثیرگذار است. با این کار شما همه کسانی را که به آنها نیاز دارید، دور هم جمع می‌کنید. این کار نیاز به برنامه‌ریزی خاصی هم ندارد.

شرکت Apple اخیرا سود سهامش را اعلام کرده است. آیا این موضوع تفکر شما درباره پرداخت نقدی سود سهام به سهامداران تغییر نمی‌دهد؟

من فکر می‌کنم Apple نقدینگی بیشتری از ما دارد.

در کتاب بیوگرافی استیو جابز آمده است که وقتی شما مدیر عامل گوگل شدید، برای راهنمایی پیش جابز رفتید. می‌دانم که درباره آندروید تفاوت عقیده داشتید، اما شما چه چیزی از جابز به عنوان یک دوست و یک راهنما شنیدید؟

فکر می‌کنم تفاوت عقیده جابز با من درباره آندروید واقعا تظاهری بود. من رابطه خوبی با استیو داشتم. نمی‌گویم زمان زیادی را با او گذرانده‌ام، اما گاه گاهی او را می‌دیدم. او کاملا از روی کنجاوی برای من ایمیل زد و گفت: «هی تو نمی‌خواهی همدیگر را ببینیم و گپی بزنیم؟» من جواب دادم: «حتما. من می‌آیم.» ما گپ خوبی زدیم. ما همیشه با هم بحث‌های مختلفی می‌کردیم. او کمی بیمار بود. این برای من افتخار بزرگی است که او خواست زمانی را با من بگذراند؛ زمانی که شاید ترجیح می‌داد با خانواده‌اش بگذراند. او دیدگاه‌های جالبی درباره چگونگی اداره یک شرکت داشت. فکر می‌کنم برای بسیاری از شرکت‌ها این بسیار خوب است که رقیب بزرگی پیش رو داشته باشند تا با آن رقابت کنند. گاهی شما نمی‌خواهید به رقبایتان نگاه کنید و ترجیح می‌دهید به کارهای ممکن پیش رویتان فکر کنید

SPAM چيست؟

SPAM چيست؟

اینترنت ، امکان استفاده از سرویس ها و خدمات متعددی را در اختیار کاربران قرار می دهد . ارسال و دریافت نامه الکترونیکی ( E-mail ) ، یکی از قدیمی ترین و در عین حال متداولترین سرویس ارائه شده بر روی اینترنت است.

علیرغم تمامی مزایا و پتانسیل های سرویس فوق ، در چند سال اخیر و همزمان با رشد و گسترش استفاده از اینترنت ، شاهد مشکلات و مسائل جانبی در این رابطه نیز می باشیم . توزیع نامه های آلوده به ویروس ها و یا کرم ها ، ارسال و یا دریافت نامه های الکترونیکی ناخواسته که از آنان با نام Spam یاد می شود ، نمونه هائی در این زمینه می باشد . در این مقاله قصد داریم ضمن بررسی جایگاه سرویس پست الکترونیکی با مفهوم Spam ، منابع توزیع و روش های مقابله با آن ، آشنا شویم .
E-mail : بهترین گزینه ارتباطی در عصر اطلاعات

امروزه از Email به عنوان متداولترین روش ارتباطی در جهان ، استفاده می شود .روزانه سی و یک میلیارد نامه الکترونیکی بر روی اینترنت ویا شبکه های داخلی ، ارسال می گردد .پیش بینی می شود این رقم تا سال ۲۰۰۶ ، دو برابر گردد. بر اساس بررسی انجام شده توسط موسسه تحقیقاتی Forrester ، بیش از ۳۵ درصد زمان استفاده از اینترنت به ارسال و دریافت نامه های الکترونیکی ، صرف می شود. شصت درصد کاربران اینترنت در طی روز ده و یا کمتر ، بیست و سه درصد بیش از بیست و صرفا" شش درصد بیش از پنجاه نامه الکترونیکی را در طی روز دریافت می کنند .هفتاد و هشت درصد کاربران اینترنت در طی روز ده و یا کمتر و یازده درصد بیش از بیست نامه الکترونیکی را در طی روز ارسال می نمایند . هفتاد و سه درصد کاربران اینترنت ، حداکثر یک ساعت از زمان استفاده از اینترنت را به دریافت و یا ارسال نامه الکترونیکی ، صرف می نمایند . چهل و شش درصد از استفاده کنندگان سرویس پست الکترونیکی در سال ۲۰۰۳ ، اعلام نموده اند که فضای استفاده شده آن نظیر فضای استفاده شده در سالیان گذشته است .چهل و هشت درصد از استفاده کنندگان سرویس پست الکترونیکی در سال ۲۰۰۳ ، اعلام نموده اند که فضای اختصاص یافته برای آنان نسبت به سال ۲۰۰۲ ، افزایش یافته است . در سال ۱۹۹۵ ، هر کاربر اینترنت ( خصوصا" کارمندان موسسات و سازمان ها ) ، در طی روز سه نامه را ارسال و در مقابل پنج نامه را دریافت نموده است . در سال ۲۰۰۲ ، وضعیت فوق تغییر و در مقابل ارسال بیست نامه ، سی نامه را دریافت داشته اند . پیش بینی می شود که تعداد نامه های ارسالی تا سال ۲۰۰۶ از مرز سی و یک میلیارد در یک روز به شصت میلیارد برسد . در صورتی که ظرفیت هر نامه الکترونیکی را معادل پنجاه و نه کیلو بایت در نظر بگیریم ( منبع : موسسه تحقیقاتی Forrester ) ، روزانه حجمی معادل ۱،۸۲۹ ترابایت ( ده به توان دوازده ) و در طی یک سال ۳،۳۵ پتابایت ( ده به توان هیجده ) ، اطلاعات مبادله می گردد .

Spam چیست ؟
به نامه های الکترونیکی ناخواسته و اغواکننده ، Spam گفته می شود. بین Spam و ویروس ها ی کامپیوتری ارتباط مستقیمی وجود نداشته و حتی پیام های معتبر و از منابع موثق می توانند در زمره این نوع از نامه های الکترونیکی قرار گیرند. نامه های الکترونیکی ناخواسته معمولا" به صورت عمده ( Bulk ) ، ارسال می گردند . به منظور آشنائی بیشتر با ابعاد متفاوت نامه های الکترونیکی ناخواسته ، به برخی از اطلاعات استخراج شده در این خصوص اشاره می گردد : نیمی از ترافیک مربوط به نامه های الکترونیکی مربوط به Spam می باشد (پیام های تجاری ، آگهی ها و سایر موارد مشابه) .بر اساس بررسی انجام شده توسط موسسه تحقیقاتی Forrester ، فروشندگان کالا و خدمات در طی یک سال بیش از دویست میلیارد نامه الکترونیکی ناخواسته را ارسال می نمایند . بر اساس بررسی انجام شده توسط یکی از بزرگترین شرکت های فیلترینگ نامه های الکترونیکی ناخواسته ، Spam بیش از چهل درصد از ترافیک نامه های الکترونیکی در اینترنت راشامل می شود . سه شرکت عمده ارائه دهنده خدمات پست الکترونیکی در جهان ( AOL ، مایکروسافت ، یاهو ) ، بیش از دویست میلیون آدرس Email را در خود نگهداری نموده اند . مراکز فوق ، اهداف جذابی برای ارسال کنندگان نامه های الکترونیکی ناخواسته ( Spammers ) ، می باشد .بر اساس اعلام شرکت AOL در ماه مارس سال ۲۰۰۳ ، بیش از یک میلیارد نامه الکترونیکی ناخواسته صرفا" در طی یک روز با استفاده از نرم افزارهای فیلترینگ ، حذف شده اند . شرکت AOL اعلام نموده است که بطور متوسط در هر روز به ازای هر آدرس نامه الکترونیکی ( Account ) ، بیست و هشت نامه الکترونیکی را بلاک می نماید .هر یک از ما ممکن است در طی روز چندین نامه الکترونیکی ناخواسته را دریافت نمائیم . ( برخی کاربران تعدادی بیشتر و برخی دیگر ، تعداد کمتری ) . در صورتی که دارای یک آدرس پست الکترونیکی می باشید ، همواره امکان دریافت نامه های الکترونیکی ناخواسته ، وجود خواهد داشت . فرض کنید ، پس از بررسی صندوق پستی خود با پیامی مطابق زیر برخورد نمائید :
یک نمونه Spam
فرض کنید که ما به شما بگوئیم که می توانید هشتاد و دو درصد ار وزن خود را صرفا" در چندین ماه ، کاهش دهید ، آیا این موضوع برای شما جالب است ؟ ما نیز امیدواریم که چنین اتفاقی بیافتد . برای آگاهی از اطلاعات بیشتر سایت ما را دیدن نمائید. پیام فوق قطعا" یک Spam می باشد . این نوع از نامه های الکترونیکی بدون شک رنج آور و در صورتی که تعداد آنان زیاد باشد ، مشکلات و مسائل خاص خود را به دنبال خواهند داشت . در صورتی که شما دارای یک آدرس پست الکترونیکی عمومی می باشید ، ممکن است صدها پیام ناخواسته را با ظاهری کاملا" معقول و منطقی دریافت نمائید . حتی با استفاده از فیلترهای مناسبی که ممکن است استفاده شود ، امکان دریافت اینچنین نامه های الکترونیکی ناخواسته ای وجود خواهد داشت . در برخی موارد ممکن است برنامه های فیلتر باعث حذف نامه های الکترونیکی گردند که تمایل به دریافت آنان را داشته باشیم !
شاید تاکنون این سوال برای شما مطرح شده باشد که منبع ارسال این همه نامه الکترونیکی ناخواسته کجا بوده و فرستندگان این نوع از نامه های الکترونیکی چه اهدافی را دنبال می نمایند ؟ آیا روشی برای مقابله و توقف آنان وجود دارد ؟ در ادامه سعی خواهیم کرد به سوالات فوق ، پاسخ دهیم .
منبع نامه های الکترونیکی ناخواسته
Spam از جمله مسائل و مشکلاتی است که دامنه آن گریبانگیر تمامی افرادیکه دارای آدرس پست الکترونیکی می باشند ، می گردد.بر اساس تحقیقات انجام شده در رابطه با ابعاد متفاوت این نوع از نامه های الکترونیکی که در Business Week magazine ، منتشر شده است ، به موارد جالب زیر برخورد می نمائیم :
ابعاد مخرب نامه های الکترونیکی ناخواسته
صرفا" درطی یک روز در سال ۲۰۰۳ ، یکی از عظیم ترین ارائه دهندگان خدمات اینترنتی ( AOL ) ، بیش از دو میلیارد پیام ناخواسته را بلاک نموده است . شرکت مایکروسافت که دومین ارائه دهنده سرویس اینترنت MSN و سرویس hotmail می باشد ، اظهار داشته است که بطور متوسط روزانه حدود ۴ / ۲ میلیارد پیام ناخواسته را بلاک می نماید . بر اساس بررسی انجام شده در موسسه تحقیقاتی Radicati Group در ارتباط با نامه های الکترونیکی ناخواسته، بیش از چهل و پنج درصد از ۹ / ۱۰ تریلیون پیام ارسال شده در سال ۲۰۰۳ ، Spam بوده اند یکی از مسائل مرتبط با Spam و این که چرا حجم آنان تا به این اندازه زیاد می باشد به سهولت در ایجاد آنان ، برمی گردد . شما نیز می توانید به سادگی به یک ارسال کننده نامه های الکترونیکی ناخواسته تبدیل شوید .در حال حاضر ، صدها شرکت وجوددارد که لوح های فشرده شامل میلیون ها آدرس معتبر پست الکترونیکی را می فروشند . با استفاده از نرم افزاری نظیر Word ، می توان بسادگی آدرس های فوق را به خطوطی مشتمل بر یکصد آدرس در هر خط تبدیل و در ادامه با استفاده از پتانسیل همیشه جذاب Cut و Paste آنان را در فیلد TO هر برنامه معمولی نامه الکترونیکی، قرار دارد . پس از فشردن دکمه Send ، در کمتر از چندین ثانیه، صدها نامه الکترونیکی ارسال خواهد شد . سادگی در ایجاد و توزیع این نوع از نامه های الکترونیکی ، از مهمترین مسائل و مشکلات مرتبط با Spam ، است .آدرس های پست الکترونیکی ، چگونه جمع آوری می گردند ؟
شاید این سوال در ذهن شما مطرح شده باشد که یک شرکت چگونه میلیون ها آدرس پست الکترونیکی معتبر را جمع آوری تا پس از استقرار آنان بر روی CD ، امکان فروش آنان را فراهم نماید ؟ در این رابطه منابع متعددی وجود دارد :اولین منبع جمع آوری آدرس های پست الکترونیکی ، گروه های خبری ( newsgropus ) و اتاق های چت ، می باشند. ( خصوصا" برروی سایت های بزرگی نظیر AOL ) . کاربران ( خصوصا" افرادی که اولین مرتبه از این امکانات استفاده می نمایند ) ، اغلب از اسامی Screen استفاده نموده و یا آدرس واقعی پست الکترونیکی خود را در گروههای خبری قرار می دهند . ارسال کنندگان نامه های الکترونیکی ناخواسته ( Spammers ) ، از یک نرم افزار خاص برای استخراج اسامی Screen و آدرس های پست الکترونیکی به صورت اتوماتیک استفاده می نمایند . دومین منبع برای جمع آوری آدرس های پست الکترونیکی ، وب می باشد . در حال حاضر ده ها میلیون سایت بر روی اینترنت وجود دارد و ارسال کنندگان نامه های الکترونیکی ناخواسته می توانند با ایجاد "مراکز جستجو" ، عملیات جستجو به منظور یافتن علامت "@ " را که نشاندهنده یک آدرس الکترونیکی می باشد را پیمایش می نمایند . این نوع از برنامه ها را Spambots می نامند .سومین منبع تامین کننده آدرس های پست الکترونیکی ، سایت هائی می باشندکه صرفا" با هدف جذب آدرس های پست الکترونیکی، ایجاد می گردند. مثلا" یک ارسال کننده نامه های الکترونیکی ناخواسته می تواند ، سایتی را ایجاد نماید که به شما بگوئید که شما " یک میلیون دلار " برنده شده اید و صرفا" آدرس پست الکترونیکی خود را در این محل تایپ و یا درج نمائید .یکی دیگر از روش های جمع آوری آدرس های پست الکترونیکی که در گذشته بیشتر استفاده می گیرد ، فروش آدرس پست الکترونیکی اعضاء توسط سایت های بزرگ ، است . برخی دیگر از سایت ها ، مخاطبان خود را با این سوال مواجه می نمودند که آیا تمایل به دریافت خبرنامه پست الکترونیکی را دارید؟" در صورت پاسخ مثبت به سوال فوق ، آدرس شما دریافت و در ادامه به یک ارسال کننده نامه الکترونیکی فروخته می گردید . بزرگترین و متداولترین منبع تامین کننده آدرس های نامه های الکترونیکی ، جستجو بر حسب کلید واژه " دیکشنری " ، مربوط به سرویس دهنده پست الکترونیکی شرکت های عظیم خدمات اینترنتی و پست الکترونیکی نظیر MSN,AOL و یا Hotmail ، می باشد. یک حمله مبتنی بر دیکشنری ، در ابتدا ارتباطی را با یک سرویس دهنده پست الکترونیکی به عنوان هدف ، برقرار نموده و در ادامه و با سرعت به صورت تصادفی اقدام به ارسال میلیون ها آدرس پست الکترونیکی ، می نماید . تعداد زیادی از این آدرس ها دارای تفاوت های اندکی با یکدیگر می باشند. نرم افزار مورد نظر در ادامه بررسی لازم در خصوص Live بودن آدرس های فوق را انجام و در ادامه آنان را به لیست آدرس ارسال کننده نامه الکترونیکی ، اضافه می نماید . در نهایت لیست آماده شده به تعداد زیادی از ارسال کنندگان نامه های الکترونیکی ناخواسته ، فروخته می گردد .آدرس های نامه های الکترونیکی ، عموما" خصوصی تلقی نمی گردند ( نظیر درج شماره تلفن شما در لیست دفترچه تلفن عمومی ) . زمانی که یک ارسال کننده نامه الکترونیکی ، موفق به آگاهی از آدرس پست الکترونیکی شما گردد ، آن را در اختیار سایر ارسال کنندگان نامه های الکترونیکی قرار می دهد. در چنین مواردی می بایست در انتظار دریافت تعداد زیادی از نامه های الکترونیکی ناخواسته باشیم ( شناسنائی دقیق هدف برای ارسال نامه الکترونیکی ) .
شرکت های بزرگ ارسال کننده Spam
در صورتی که تمایل به ارسال تعداد زیادی Spam را داشته باشید ، می توان از شرکت های متعددی که اقدام به ارسال عمده ( نه خرده فروشی ! ) نامه های الکترونیکی می نمایند ، استفاده کرد! . برخی از شرکت هائی که در این رابطه فعالیت می نمایند، قادر به ارسال میلیاردها Spam در طی یک روز می باشند . این شرکت ها در کشورهای متعدد تاسیس و فعالیت می نمایند (خصوصا" در کشورهائی که برای برخورد قانونی با اینچنین فعالیت هائی ، قانون مشخصی تدوین و تعریف نشده است) . برای این که با برخی از این شرکت ها بیشتر آشنا شویم بد نیست به سراغ Google رفته و بر حسب کلید واژه "Spam " ، و یا " bulk e-mail " جستجو نمائیم . نتایج جالب زیر را مشاهده خواهیم کرد : شرکت فوق ، اعلام می نماید که در طی یک روز قادر به ارسال ۷ / ۲ میلیون نامه الکترونیکی به ازای پرداخت سی دلار می باشد .تمامی موسسات و شرکت ها ی فوق ، ادعا می نمایند که عملیات آنان " Spam-free" ، بوده و صرفا" پس از تائید متقاضی مبنی بر دریافت نامه الکترونیکی ، اقدام به ارسال نامه الکترونیکی برای آنان می نمایند . در مواردی دیگر، ممکن است شما یک کالا را سفارش داده و یا یک فرم online را تکمیل نمائید که دارای یک Chck box در قسمت انتهائی می باشد که به شما اعلام می نماید: " در صورت عدم تمایل برای درج آدرس پست الکترونیکی شما در لیست مربوطه ، می توانید check box مربوطه را غیر فعال unclick نمائید ". در برخی موارد ممکن است چنین پیام هائی در قسمت پائین فرم های online وجود نداشته باشد و یا شما توجهی به آنان نمی نمائید . در صورتی که به هر حال نام شما در لیست مجاز ارسال نامه الکترونیکی قرار گیرد ، همواره امکان دریافت تعداد زیادی spam، وجود خواهد داشت .
برخورد با Spam
برای مقابله با نامه های الکترونیکی ناخواسته تاکنون روش های متعددی ایجاد و این روند با توجه به ابعاد گسترده آن ، همچنان ادامه دارد . بهترین تکنولوژی که در حال حاضر بری توقف Spam وجود دارد ، استفاده از نرم افزارهای فیلترینگ است .این نوع برنامه ها ، وجود کلید واژه های خاصی را در خط موضوع پیام ، بررسی و در صورت شناسائی آنان ،نامه الکترونیکی مورد نظر را حذف می نمایند. برنامه های فیلترینگ ، کلید واژه های مورد نظر را Spell و آنان را شناسائی می نمایند . برای spell یک کلید واژه، روش های متعددی وجود داشته و در برخی موارد ممکن است فرآیند Spelling نتایج مطلوبی را به دنبال نداشته و باعث حذف نادرست نامه هائی گردند که تمایل به دریافت آنان را داشته باشیم . برخی از برنامه های فیلترینگ پیشرفته ، نظیر heuristic و یا Bayesian ، با استفاده از روش های متعدد آماری اقدام به شناسائی Spam بر اساس الگوهائی خاص( با توجه به فرکانس تکرارهر الگو ) ، می نمایند . سازمان های متعددی اقدام به انتشار لیست آدرس های IP استفاده شده توسط ارسال کنندگان نامه های الکترونیکی ناخواسته ، می نمایند. هر Spammer بزرگ ، قطعا" دارای مجموعه ای از ماشین های سرویس دهنده است که اقدام به ارسال پیام های Spam نموده و هر ماشین نیز دارای آدرس IP اختصاصی مربوط به خود است . پس از تشخیص Spam از طریق آدرس IP آن ، آدرس فوق به لیست سیاه اضافه می گردد.( www.spamhaus.org یکی از مراکزی است که چنین لیست هائی را ایجاد و بطور دائم آنان را به هنگام می نمایند).شرکت هائی که accoun پست الکترونیکی را host می نمایند ، می توانند با بررسی آدرس IP فرستنده و مقایسه آن با لیست سیاه ارائه شده توسط مراکزی نظیر : Spamhaus.org ، آن را فیلتر و بلاک نمایند .ارسال کنندگان نامه های الکترونیکی نیز در این زمینه ساکت ننشسته و در این رابطه از رویکردهای متعددی استفاده می نمایند
تغییر متناوب آدرس های IP : با توجه به وجود اینگونه آدرس های IP در لیست سیاه ، در صورتی که آدرس های فوق در اختیار سازمان ها و یا موسساتی دیگر قرار گیرد ، عملا" برای استفاده کنندگان غیرقابل استفاده بوده و آنان نمی توانند از چنین آدرس هائی برای ارسال نامه های الکترونیکی واقعی ، استفاده نمایند.استفاده از توان سایر کامپیوترهائی که به آنان شکی وجود ندارد : ارسال کنندگان Spam ، با استفاده از تکنیک های خاصی از بین کامپیوترهای مطمئن موجود در شبکه که به آنان سوظنی وجود ندارد ، اصطلاحا" یارگیری نموده و از آنان برای ارسال نامه های الکترونیکی ناخواسته ، استفاده می نمایند . در چنین مواردی عملا" ماشین مورد نظر در اختیار ارسال کنندگان Spam ، قرار خواهد گرفت (Zombie machines ) . از طرفی چون آدرس های IP این نوع از ماشین ها جدید بوده و در لیست سیاه آدرس های IP قرار ندارند ، امکان ارسال میلیون ها پیام الکترونیکی با استفاده از آنان فراهم می گردد ( قبل از این که شناسائی و در لیست سیاه قرار گیرند ) .از دیگر راهکارهای مقابله با spam ، می توان به تدوین مجموعه قوانین مناسب برای برخورد با افراد و یا موسسات ارسال کننده این نوع نامه های الکترونیکی ، تهیه یک لیست اختیاری برای افرادیکه تمایل به دریافت Spam را دارند و استفاده از گزینه هائی نظیر فرم های Online در مقابل Email ، اشاره نمود .با توجه به حجم نامه های ارسالی ناخواسته و غیر قابل کنترل بودن آن ، می بایست تغییرات عمده ای در سرویس دهندگان پست الکترونیکی سنتی ایجاد و آنان خود را مجهز به تکنولوژی های پیشرفته ای به منظور ایمن سازی سرویس دهنده، نمایند.هم اینک موضوع مقابله با Spam در دستور کار شرکت های عظیم تولید کننده نرم افزار( سرویس دهندگان پست الکترونیکی ) ، سخت افزار و امنیت اطلاعات قرار گرفته و تمامی آنان در تلاش برای ایجاد روش ها و تکنیک هائی خاص برای مقابله با Spam می باشند .

من تاجري بودم كه نماد شانس چين گره گشاي زندگيم شد.

من تاجري بودم كه نماد شانس چين گره گشاي زندگيم شد.
     هنگامي كه نماد شانس چين را خريداري كردم ( پاراوان تزئيني با طرح پاندا و بامبو ) ، بزرگترين پورسانت فروش سال 2010 خود را كسب كردم . آن هم  در زمان افت شديد فروش در بازار و در زماني  كه قبل از  براي پرداخت هزينه هاي تحصيل پسر بزرگم دچار سختي و مشكلات بسيار شده بودم.

    در آن زمان فردي ايراني تبار كه خود را عليرضا معرفي مي كرد برايم آدرس  يك سايت ايراني  را ارسال نمود.
    اين سايت  WWW.HONARABZAR.COM  اقدام به فروش دستگاه "  ايربراش   air brush" آرايشي توليد كشور امريكا را نموده بود.
   آدرس سايت را در اينترنت سرچ كردم. يك سايت فارسي زبان بدسليقه بود، سايت را با ترجمه  افتضاح گوگل ترجمه كردم. محصولات ايربراش سطح بالا با مارك تجاري آمريكائي    " DIN AIR "امريكا را عرضه كرده بود.
مشتري ايراني از من خواست تا محصولات اين سايت را به صورت انبوه برايش كپي كنم  و البته قبل از آن برايش برآورد هزينه كنم تا بتواند با آن رقابت كند.
    به او فهماندم كه كپي برداري از اين محصولات كار آسان و ارزاني نيست! و گفتم كه شركت ما توليد كننده پمپ هاي باد مينياتوري است. وي اعلام كرد كه مردم ايران محصولات مينياتوري را ترجيح مي دهند. به او گفتم  : منظورم از  پمپ باد مينياتوري پمپي است كه  براي محصولات آكواريوم و اكسيژن محلول در آب استفاده مي شود و براي  آبزيان آكواريوم آب شيرين و آب شور كاربرد دارد نه براي ايربراش آرايشي.
    تاجر ايراني پرسيد :  آيا پمپ باد شما باد توليد مي كند؟ به او گفتم البته  باد كم توليد مي كند و حتي براي او با اكسپرس پست يك دستگاه  نمونه ارسال كردم و او پس از دريافت از من خواست براي او 1000 عدد از آن دستگاه را به عنوان دستگاه برنزه بدن تغيير نام و ثبت سفارش دهم.
     وقتي به او گفتم طبق قراردادهاي تجاري بايد روي دستگاه كلمه ماهي ثبت گردد وي از من درخواست ثبت نام تركيبي بدن ماهي را نمود. به او گفتم مردم كشورت معني كلمه ماهي را نمي دانند؟ او پاسخ داد مردم ايران مغزشان گرد است  و اسير تبليغات خوب هستند .

       اينگونه بود كه اولين سري دستگاه باد آكواريوم با نام بدن ماهي !  BODYFISH   با درج كلمه ساخت بريتانيا  ( مثلا اين دستگاه را بريتانيا ساخته بود ) را به كشور دبي و از آنجا به ايران انتقال داديم. درحالي كه تقريبا مطمئن بودم اين تجارت براي عليرضا ناكام خواهد بود و حتي قالب هاي شابلون را در انبار راكد بايگاني نموديم.  در كمال ناباوري پس از گذشته 2 ماه عليرضا با كمپاني تماس و درخواست توليد مجدد 100.000 نسخه جديد داد!

     عليرضا يك  سايت هم راه انداخت :  WWW.BODYFISH.COM  و  تبليغات در ماهواره  را شروع كرد. تلويزيون و تبليغات كارش را خوب انجام داد  و مردم فارسي زبان را اسير خريد پمپ بادهاي  25  دلاري در قبال دستگاه برنزه كننده ايربراش كرد. عليرضا درآمد بسياري براي خود و شركت من كسب نمود.
      آن روز بود كه ناداني ايراني هاي فارسي زبان را با خانواده ام جشن گرفتيم. و من هم به شما پيشنهاد مي كنم در خصوص آغاز روابط تجاري بلند مدت و مذاكره اي مستقيم با آن كشور اقدام نماييد. از اين رو كه تجارت با مردمي كه مغز گرد دارا هستند بسيار مفيد است و امكان رشد مالي براي بازارياب هاي فروش  همه محصولات  فعال مي باشد.
درخواست من از شما خواننده عزيز اين است كه به خود بياييم و از صنعت و فرهنگ كشور مان ايران اسلامي دفاع كنيم...

آمار yourkala.com